کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بی جا و بی موقع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بِي
فرهنگ واژگان قرآن
به من
-
لَا تُشْمِتْ بِيَ ﭐلْأَعْدَاءَ
فرهنگ واژگان قرآن
مرا دشمن شاد نكن
-
جستوجو در متن
-
ضُّحَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
اوائل روز و موقع پهن شدن نور خورشيد
-
رَوَاکِدَ
فرهنگ واژگان قرآن
ثابت ها و پا بر جا ها (جمع راکده )
-
يُثْبِتُ
فرهنگ واژگان قرآن
ثابت و پا بر جا مي کند
-
قَائِمُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
ايستاده -برپا -پا بر جا- ثابت قدم (عبارت"ﭐلَّذِينَ هُم بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ " به اين معني است که پاي شهادت خود مي ايستند و براي اداي گواهي هاي خود پايبند و متعهدند،هر جا کلمه قيام ذکر شود معناي معروف برخاستن به ذهن خطور ميکند که آن نيز به دو ...
-
غَيْثٍ
فرهنگ واژگان قرآن
باران نافع (غيث به معناي باران به موقع است که آمدنش نافع است ، به خلاف کلمه مطر که هم به چنان باراني اطلاق ميشود و هم به باران زيان بخش ، که در غير موقع خودش ببارد )
-
سَجَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
به سکون و آرامش رسيد (سجو الليل آن هنگامي است که ظلمت شب همه جا را فرا گيرد . )
-
غَابِرِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
جامانده ها - از بين رفتگان - درگذشتگان ( غابر کسي است که همراهانش بروند و او جا بماند )
-
مَّحِيصٍ
فرهنگ واژگان قرآن
راه گريز - مفرّ(محيص از ماضي حاص که به معناي عدول کرد يا جا عوض کرد و يا گريزگاهي يافت و از آنجا پا به فرار گذاشت ،ميباشد )
-
شَّهَوَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
شهوتها - اميال شديد(شهوت در اصل به معني از جا کنده شدن يکي از قواي آدمي بطرف خواستهاش ميباشد ، خواستهاي که از آن لذت ميبرد ، مانند شهوت طعام و نوشيدني ، و شهوت جنسي )
-
شَهْوَةً
فرهنگ واژگان قرآن
ميل شديد - از جا کنده شدن يکي از قواي آدمي بطرف خواستهاش ميباشد ، خواستهاي که از آن لذت ميبرد ، مانند شهوت طعام و نوشيدني ، و شهوت جنسي
-
مِشْکَاةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
جاي چراغ (طاقچه و شکاف بدون منفذ و روزنهاي است که در ديوار خانه ميسازند ، تا اثاث خانه و از آن جمله چراغ را در آن بگذارند ، و اين غير از فانوس است ، چون فانوس به جا چراغي متحرک ميگويند )
-
لَّمّاً
فرهنگ واژگان قرآن
به اين صورت كه علاوه برسهم خود،سهم ديگران را نيز به خود اختصاص دهد ، و خلاصه هر چه به دستش بيايد بخورد ، چه پاک و حلال باشد و چه خبيث (عبارت "أَکْلاًَ لَّمّاً " يعني يك جا و كامل خوردن يا به عبارت ديگر بلعيدن)