کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیست و چهار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بَهِيمَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
هر حيوان خشکي و آبي که با چهار پا راه برود
-
أَنْعَامٌ
فرهنگ واژگان قرآن
چهار پايان(جمع نعم به معني شتر،گاو و گوسفند)
-
ذَکَّيْتُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
تذکيه کرديد - ذبح کردید (وتذکيه عبارت است از بريدن چهار لوله گردن ، دو تا رگ خون ، که در دو طرف گردن است ، و يکي لوله غذا ، و چهارمي لوله هوا ، به شرطي که حيوان نيمه جاني داشته باشد ، دليل داشتن نيمه جان اين است که وقتي چهار رگ او را ميزنند حرکتي بکن...
-
بُرُوجٍ
فرهنگ واژگان قرآن
برجها -بناهاي استوار وريشه دار-صورتهاي فلکي (کلمه بروج جمع بُرج و برج به معناي آن بنائي است که در چهار گوشه ی قلعهها بنا ميکنند و بنيان آن را محکم ميکنند تا بتوانند در آن برجها دشمن را دفع کنند و اصل معناي اين کلمه ظهور است چون برج هم از راه دور ظا...
-
مُّضَاعَفَةً
فرهنگ واژگان قرآن
دو چندان شده - چند برابر شده ( مثلا ميگويند عدد دو ضعف عدد يک و عدد چهار دو ضعف آن است . و گاهي هم آن را به معناي چيزي ميدانند که به انضمام چيز ديگري باعث تکرار شود ، مانند واحد که به انضمام واحدي ديگر عدد يک را تکرار ميکنند ، و به اين اعتبار عدد يک ...
-
ضِعْفَ
فرهنگ واژگان قرآن
دو برابر - نصف ( مثلا ميگويند عدد دو ضعف عدد يک و عدد چهار دو ضعف آن است . و گاهي هم آن را به معناي چيزي ميدانند که به انضمام چيز ديگري باعث تکرار شود ، مانند واحد که به انضمام واحدي ديگر عدد يک را تکرار ميکنند ، و به اين اعتبار عدد يک را ضعف و عدد د...
-
مُّشَيَّدَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
مرتفع و استوارشده (بروج مشيدة یعنی برجهاي سخت بنيان . مشيدة از تشييد به معني رفع و بلندي است که اصل آن از " شيد " که به معني گچ است ،ميباشد چون به وسيله گچ بناها مرتفع و زينت داده ميشوند. بروج مشيدة معنايش بناهاي محکم و بلندي است که در چهار کنج ...
-
عَتِيقِ
فرهنگ واژگان قرآن
قديمي (منظور از بيت عتيق کعبه است که به خاطر قديمي بودنش به اين نام ناميده شده ، چون اولين خانهاي که براي عبادت خدا در زمين ساخته شد ، همين کعبه بوده همچنانکه قرآن کريم هم فرموده : ان اول بيت وضع للناس للذي ببکة مبارکا و هدي للعالمين و امروز قريب چها...
-
مَعْمُورِ
فرهنگ واژگان قرآن
آباد - آباد شده (بعضي گفتهاند : مراد از بيت معمور کعبه مشرفه است ، چون کعبه اولين خانهاي بود که براي عبادت مردم بنا شد ، و همواره از اولين روز بنايش (چهار هزار سال پیش ) تاکنون آباد و معمور بوده است ، همچنان که قرآن کريم در بارهاش ميفرمايد : ان اول ب...
-
مُؤْتَفِکَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
زیر و رو کننده ها (بعضي از مفسرين گفتهاند : مؤتفکه عبارت است از قراء و آباديهاي قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، يعني زير و رو کرد . احتمال هم دادهاند که مراد از مؤتفکة اعم از قراي قوم لوط و تمامي قريههايي باشد که سکنه آنها در تاريخ بشريت دچار عذا...
-
مُؤْتَفِکَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
زیر و رو کننده (بعضي از مفسرين گفتهاند : مؤتفکه عبارت است از قراء و آباديهاي قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، يعني زير و رو کرد . احتمال هم دادهاند که مراد از مؤتفکة اعم از قراي قوم لوط و تمامي قريههايي باشد که سکنه آنها در تاريخ بشريت دچار عذاب ش...
-
مُحْتَظِرِ
فرهنگ واژگان قرآن
روي هم ريخته - روي هم انباشته (کلمه محتظر به معناي صاحب حظيره است ، يعني چهار ديواري که براي دامداري ساخته ميشود و به زبان فارسي آن را قلعه و يا بهاربند گويند و هشيم محتظر درختهاي خشکيده و مانند آن است ، که صاحب حظيره آن را براي مصرف کردن در قلعه خود...
-
مُّسَوَّمَةً
فرهنگ واژگان قرآن
نشاندار- چهار پايي كه آزادانه در مراتع مي چرد ونيازي به اينكه براي علوفه بريزند، ندارد(کلمه مسومه که از ماده(س،و،م) گرفته شده ، به معناي چريدن حيوان است ، گفته ميشود : سامت الأبل يعني شتر براه افتاده تا برود و در صحرا بچرد ، و اين گونه حيوانات را که ...
-
يُوَاطِئُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که هماهنگ و مطابق سازند - که همگام سازند (از کلمه وطئ به معنای قدم نهادن.رسم عرب در جاهليت چنين بود که وقتي دلشان ميخواست در يکي از چهار ماه حرام که جنگ در آنها حرام بوده جنگ کنند موقتا حرمت آن ماه را برداشته به ماهي ديگر ميدادند تا از طرفی مقصودشان ...
-
نَّسِيءُ
فرهنگ واژگان قرآن
تأخیر انداختن - تأخیر انداخته شده (رسم عرب در جاهليت چنين بود که وقتي دلشان ميخواست در يکي از چهار ماه حرام که جنگ در آنها حرام بوده جنگ کنند موقتا حرمت آن ماه را برداشته به ماهي ديگر ميدادند تا از طرفی مقصودشان فراهم گردد و از طرفی تعداد ماههای حرام...