کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنام زدن بنام کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کَشْفَ
فرهنگ واژگان قرآن
برطرف کردن - کنار زدن
-
لَمْحِ
فرهنگ واژگان قرآن
نظر کردن فوري و به عجله (لمح بصر یعنی چشم برهم زدن، که آن را خطف البصر نيز ميگويند )
-
کَيْدٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نقشه کشيدن - حيله کردن-چاره انديشي(کلمه کيد به معناي نوعي حيله زدن است که گاهي ناپسند و گاهي پسنديده است گرچه استعمالش در موارد ناپسند بيشتر است )
-
کَيْدَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
نقشه کشيدن شما - حيله کردن شما-چاره انديشي شما(کلمه کيد به معناي نوعي حيله زدن است که گاهي ناپسند و گاهي پسنديده است گرچه استعمالش در موارد ناپسند بيشتر است )
-
کَيْدِکُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
نقشه کشيدن شما زنان- حيله کردن شما زنان-چاره انديشي شما زنان(کلمه کيد به معناي نوعي حيله زدن است که گاهي ناپسند و گاهي پسنديده است گرچه استعمالش در موارد ناپسند بيشتر است )
-
کَيْدَهُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
نقشه کشيدن آن زنان- حيله کردن آن زنان-چاره انديشي آن زنان(کلمه کيد به معناي نوعي حيله زدن است که گاهي ناپسند و گاهي پسنديده است گرچه استعمالش در موارد ناپسند بيشتر است )
-
لْيَطَّوَّفُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
باید که طواف کنند(در اصل "لِيَطَّوَّفُواْ "(صيغه امر غائب بوده )كه با اضافه شدن واو براي سهولت لام ساكن شده است. معناي طواف کردن ، دور چيزي گردش کردن است ، که از يک نقطه نسبت به آن چيز شروع شود و به همان نقطه برگردد لذا معناي طواف در عبارت "وَلْيَطَّ...
-
نَضْرِبُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي زنيم (عبارت "أَفَنَضْرِبُ عَنکُمُ ﭐلذِّکْرَ صَفْحاً أَن کُنتُمْ قَوْماً مُّسْرِفِينَ"يعني :"آيا به جرم اينکه شما مردمي اسرافگريد از فرستادن قرآن به سوي شما صرفنظر کنيم"در واقع موضوع نازل کردن قرآن را به صفحه اي تشبيه کرده که با ورق زدن از آن عبور ...
-
کَدْحاً
فرهنگ واژگان قرآن
تلاشي که تلاشگر را به نفس نفس زدن بيندازد(کدح به معناي تلاش کردن ، و خسته شدن است . پس در اين کلمه معني سير است و بعضي گفتهاند : کدح تلاش نفس است در انجام کاري تا اينکه آثار تلاش در نفس نمايان گردد )
-
صَّفْحَ
فرهنگ واژگان قرآن
گذشت کردن - ناديده گرفتن- صفحه (در معناي "صفح "روي خوش نشان دادن نيز مستتر است. پس معناي صفحت عنه اين است که علاوه بر اينکه او را عفو کردم روي خوش هم به او نشان دادم ، و يا اين است که من صفحه روي او را ديدم در حالي که به روي خود نياوردم ، و يا اين اس...
-
بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
دست گشوده ها (بسط يد در يک شخص توانگر به معناي بذل و بخشش مال و احسان به مستحقين است ، و بسط يد در يک زمامدار قدرت بر اداره امور مملکت است بدون اينکه مزاحمي در کارش باشد ، و بسط يد در يک مامور و مجري دستور دولت در باره يک مجرم به معناي زدن و بستن و ش...
-
قَارُونُ
فرهنگ واژگان قرآن
نام فردي از قوم موسي علي نبينا و عليه السلام که پسر عمو يا پسر خاله حضرت نيز بوده است و پس از اينکه به ثروتي مي رسد که حمل کليدهاي گنجهايش گروهي تنومند را خسته مي کرده سر به طغيان بر مي دارد و حتي با اجير کردن زني فاحشه قصد تهمت زدن به حضرت موسي را د...
-
يُزْلِقُونَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
تورا بلغزانند - تورا بيندازند - تو را بکشند (کلمه زلق به معناي زلل و لغزش است ، و ازلاق به معناي ازلال ، يعني صرع است ، و کنايه است از کشتن و هلاک کردن . و معناي عبارت "وَإِن يَکَادُ ﭐلَّذِينَ کَفَرُواْ لَيُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا...
-
يَبْسُطُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
مي گشايند - گسترش مي دهند-وسعت مي دهند (جزمش به دليل شرط شدن براي جمله بعدي است . "يَبْسُطُواْ إِلَيْکُمْ أَيْدِيَهُمْ "يعني : دستهايشان را (به اسارت ، آزار و کشتن) بر ضد شما مي گشايند . بسط يد در يک شخص توانگر به معناي بذل و بخشش مال و احسان به مستح...