کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برشک و حسد در افتادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
غِلٍّ
فرهنگ واژگان قرآن
کينه و عداوت و خشم دروني و حسد-کينه و حسد ي که آدمي را وادار ميکند به ديگران آزار برساند - خيانت (کلمه غل در اصل به معناي داخل شدن است )
-
يُوعُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
در ظرف قرار می دهند - در ظرف جمع آوری می کنند (کلمه يوعون مضارع از مصدر ايعاء است به معناي قرار دادن چيزي در وعاء (ظرف) است . عبارت "وَﭐللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ" یعنی : و خدا به آنچه [از انكار، كفر، نفاق، حسد و...] در ظرف دل خود جمع مىكنند، دان...
-
فَقَعُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
پس بيفتيد - پس فرود آیید (در اصل "فوقعوا":(پس وقوع یابید) بوده که برای سهولت تلفظ به این شکل درآمده است و "وقوع"عبارت است از حدوث و پديد آمدن،اتفاق افتادن، قرار گرفتن و فرود آمدن که از میان این معانی در عبارت "فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ" فرود آمدن و ا...
-
سِيحُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
آمد وشد کنيد - گردش کنيد (ازسياحت به معناي راه افتادن و در زمين گشتن است ، و به همين جهت به آبي که دائما روان است ميگويند سائح . )
-
سَائِحَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
زناني که (درپي کسب رضاي الهي )دائم در حرکتند(اسم فاعل از سياحت به معناي راه افتادن و در زمين گشتن است ، و به همين جهت به آبي که دائما روان است ميگويند سائح و منظور از سائحان کساني هستند که با قدمهاي خود از اين معبد به آن معبد ميروند )
-
سَّائِحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
مردانيکه که (درپي کسب رضاي الهي )دائم در حرکتند(اسم فاعل از سياحت به معناي راه افتادن و در زمين گشتن است ، و به همين جهت به آبي که دائما روان است ميگويند سائح و منظور از سائحان کساني هستند که با قدمهاي خود از اين معبد به آن معبد ميروند )
-
خَشِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
ترسيد(ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند . )
-
خَشْيَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
ترسيدن(ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند . )
-
خَشِيتُ
فرهنگ واژگان قرآن
ترسيدم(ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند . )
-
خَشْيَتِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
ترس او(ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند . )
-
خَشِينَا
فرهنگ واژگان قرآن
ترسيديم(ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند . )
-
لَا يَخْشَوْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
نمي ترسند (ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند . )
-
تَخْشَاهُ
فرهنگ واژگان قرآن
که از او بترسي (ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند . )
-
تَخْشَوْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
مي ترسيد(ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند . )
-
تَخْشَوْنَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
از آنها مي ترسيد(ازخشيت به معناي تاثر قلبي است از چيزي که انسان از اتفاق افتادن آن ترس دارد البته تاثري که همراه با اهميت باشد ، يعني آن امر در نظر انسان امري عظيم و خطري بزرگ جلوه کند . )