کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باد در بروت انداختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بَادِ
فرهنگ واژگان قرآن
باديه نشين - صحرا گرد - مسافر
-
جستوجو در متن
-
ﭐقْذِفِيهِ
فرهنگ واژگان قرآن
بگذار در آن (کلمه قذف به معناي نهادن و يا انداختن است در عبارت " أَنِ ﭐقْذِفِيهِ فِي ﭐلتَّابُوتِ فَـﭑقْذِفِيهِ فِي ﭐلْيَمِّ "قذف اول به معناي نهادن ، و قذف دوم به معناي انداختن است ، و معنا اين است که او را در صندوق بگذار و به دريا بينداز شايد هم از...
-
يُزْجِي
فرهنگ واژگان قرآن
روان مي کند (کلمه يزجي از ازجاء به معناي سوق دادن چيزي است از حالي به حالي ديگر ، پس مراد از آن ، در عبارت "رَّبُّکُمُ ﭐلَّذِي يُزْجِي لَکُمُ ﭐلْفُلْکَ فِي ﭐلْبَحْرِ" به راه انداختن کشتيها در دريا به وسيله باد و امثال آن و روان و نرم ساختن آب است ، چ...
-
نَبَذَ
فرهنگ واژگان قرآن
دور انداخت -پشت سر انداخت (نبذ طرح و دور انداختن چيزي است ، و اين کلمه مثلي است که در مورد ترک و بي اعتنائي استعمال ميشود ، همچنانکه در مقابل آن يعني در مورد اعتناي به امري و گرفتن و ملازمت آن جمله نصب العين را به عنوان مثال استعمال ميکنند)
-
نَبَذْنَاهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را افکنديم - آنان را ريختيم (نبذ طرح و دور انداختن چيزي است ، و اين کلمه مثلي است که در مورد ترک و بي اعتنائي استعمال ميشود ، همچنانکه در مقابل آن يعني در مورد اعتناي به امري و گرفتن و ملازمت آن جمله نصب العين را به عنوان مثال استعمال ميکنند)
-
نَبَذُوهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را دور انداختند -آن را پشت سر انداختند (نبذ طرح و دور انداختن چيزي است ، و اين کلمه مثلي است که در مورد ترک و بي اعتنائي استعمال ميشود ، همچنانکه در مقابل آن يعني در مورد اعتناي به امري و گرفتن و ملازمت آن جمله نصب العين را به عنوان مثال استعمال م...
-
نَّبَذَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را دور انداخت - آن را پشت سر انداخت (نبذ طرح و دور انداختن چيزي است ، و اين کلمه مثلي است که در مورد ترک و بي اعتنائي استعمال ميشود ، همچنانکه در مقابل آن يعني در مورد اعتناي به امري و گرفتن و ملازمت آن جمله نصب العين را به عنوان مثال استعمال ميکن...
-
رَمَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
تير انداخت (رمي به معناي انداختن تير به طرف دشمن ، و يا به طرف شکار است . اصطلاحاً به تهمت زدن هم اطلاق مي شود مثلاً در عبارت "إِنَّ ﭐلَّذِينَ يَرْمُونَ ﭐلْمُحْصَنَاتِ "مثل اينکه تهمت زننده که بي گناهي را متهم ميکند ، مانند کسي ميماند که شخصي را بدون...
-
أَرْجِهْ
فرهنگ واژگان قرآن
اورا نگهدار- اورا مهلت بده(از ماده ارجاء به معناي تاخير انداختن است. در عبارت "قَالُواْ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي ﭐلْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ" منظور این است که :موسي و برادرش را مهلت بده و درباره آنان به سياست و شکنجه ، عجله و شتاب مکن و بفرست سا...
-
رَمَيْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
تير انداختي (رمي به معناي انداختن تير به طرف دشمن ، و يا به طرف شکار است . اصطلاحاً به تهمت زدن هم اطلاق مي شود مثل اينکه تهمت زننده که بي گناهي را متهم ميکند ، مانند کسي ميماند که شخصي را بدون اطلاع ترور کند و به نامردي از پاي در آورد )
-
يَرْمُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
تهمت می زنند (رمي به معناي انداختن تير به طرف دشمن ، و يا به طرف شکار است . اصطلاحاً به تهمت زدن هم اطلاق مي شود چون تهمت زننده که بي گناهي را متهم ميکند ، مانند کسي ميماند که شخصي را بدون اطلاع با تیر بزند و به نامردي از پاي در آورد .)
-
يَرْمِ
فرهنگ واژگان قرآن
تهمت بزند (رمي به معناي انداختن تير به طرف دشمن ، و يا به طرف شکار است . اصطلاحاً به تهمت زدن هم اطلاق مي شود چون تهمت زننده که بي گناهي را متهم ميکند ، مانند کسي ميماند که شخصي را بدون اطلاع با تیر بزند و به نامردي از پاي در آورد .جزمش به دليل جواب ...
-
مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ ﭐللَّهِ
فرهنگ واژگان قرآن
كارشان موقوف به مشيّت خداست - آنانکه تعیین وضعیتشان به تأخیر افتاده تا خدا در موردشان چه حکم کند (کلمه ارجاء به معناي تاخير است و معناي تاخير انداختن ايشان بسوي امر خدا اين است که وضع ايشان آنطور روشن نيست که بتوان عذاب خدا را برايشان پيش بيني کرد ، ...
-
يَتَفَيَّأُ
فرهنگ واژگان قرآن
سايه اش برمي گردد - سايه افکن مي شود (از تفيؤ از فيء به معناي سايه در هنگام برگشت است ، و لذا ميگويند کلمه ظل به معناي سايه اول روز ، و کلمه فيء به معناي سايه بعد از ظهر تا آخر روز است ، و ظاهرا ظل اعم از فيء است ، و تفيؤ به معناي بازگشت سايه در بعد...