کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بَاب
فرهنگ واژگان قرآن
در
-
جستوجو در متن
-
يَتَجَنَّبُهَا
فرهنگ واژگان قرآن
از آن دوري مي کند -از آن اعراض مي کند (ازمعاني باب تفعّل اجتناب کردن فاعل از ماده فعل مي باشد)
-
لَا تُخَافِتْ
فرهنگ واژگان قرآن
پنهان و مخفي نكن (کلمه خفت که مصدر تخافت باب تفاعل آن است ، به معناي کتمان و پنهان کردن چيزي است )
-
عُمِّيَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
مخفي کرده است - پنهان کرده است (کلمه عميت ماضي مجهول از باب تفعيل ، يعني تعميه است ، و تعميه به معناي پنهان کردن است)
-
تُورُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
روشن می کنید(در اصل تورئون بوده ، و تورئون مضارع از باب افعال ايراء است ، و ايراء به معناي روشن کردن آتش و اظهار آن است )
-
يُفَجِّرُونَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن را جاري مي سازند - آن را مي جوشانند (کلمه يفجرون از باب تفعيل از مصدر تفجير ساخته شده و تفجير در زمين به معناي شکافتن زمين به منظور بيرون کردن آبهاي آن است )
-
رَابِطُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
با يکديگر پيوند و ارتباط برقرار کنيد(رابطوا مرابطه از نظر معنا اعم از مصابره است ، چون مصابره عبارت بود از وصل کردن نيروي مقاومت افراد جامعه در برابر شدائد و مرابطه عبارت است از همين وصل کردن نيروها ، اما نه تنها نيروي مقاومت در برابر شدائد ، بلکه ه...
-
مُرْسَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
لنگر انداختنش ( مصدر ميمي - از باب افعال - و به معناي ارساء است ، و ارساء به معناي متوقف کردن و ثابت نگه داشتن کشتي است ، و اين کلمه در جاي ديگر قرآن آمده ، آنجا که فرموده : و الجبال أرساها : کوهها را استوار نمود )
-
يُوبِقْهُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
آنها را نابود می کند (کلمه يوبقهن مضارع باب افعال از مصدر ايباق است ، و ايباق به معناي اهلاک و نابود کردن است ، و ضمير مؤنث در آخر اين کلمه به کلمه "جوار" در دو آیه قبل بر ميگردد. جزمش به دلیل شرط شدن برای قبل از خود می باشد)
-
نُقَلِّبُهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را مي گردانيم (ازکلمه قلب به معناي برگرداندن چيزي از اين رو به آن رو است ، و چون به باب تفعيل برود مبالغه در اين عمل را ميرساند ، پس تقليب يعني بسيار زيرورو کردن يک چيزي ، و تقلب هم قبول همان تقليب است پس تقلب قلوب و ابصارعبارت است از برگشتن دله...
-
أَدْلَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
دلو (نوعی سطل )را از چاه بیرون کشید (راغب در مفردات گفته : ورود در اصل لغت به معناي آب طلب کردن بوده و بعدها در غير آن هم استعمال شده . و در معناي دلو گفته : دلوت الدلو - که ثلاثي مجرد است - به معناي دلو را به چاه سرازير کردم است ، ولي ادليت الدلو -...
-
نُقَلِّبُ
فرهنگ واژگان قرآن
وارونه و دگرگون می کنیم (ازکلمه قلب به معناي برگرداندن چيزي از اين رو به آن رو است ، و چون به باب تفعيل برود مبالغه در اين عمل را ميرساند ، پس تقليب يعني بسيار زيرورو کردن يک چيزي ، و تقلب هم قبول همان تقليب است پس تقلب قلوب و ابصارعبارت است از برگشت...
-
تَقَلُّبَ
فرهنگ واژگان قرآن
چرخاندن -گردانيدن (کلمه قلب به معناي برگرداندن چيزي از اين رو به آن رو است ، و چون به باب تفعيل برود مبالغه در اين عمل را ميرساند ، پس تقليب يعني بسيار زيرورو کردن چيزي ، و تقلب هم قبول همان تقليب است پس تقلب قلوب و ابصار عبارت است از برگشتن دلها و...
-
تَقَلُّبَ
فرهنگ واژگان قرآن
گردانيدن - رفت و آمد(آل عمران196)(کلمه قلب به معناي برگرداندن چيزي از اين رو به آن رو است ، و چون به باب تفعيل برود مبالغه در اين عمل را ميرساند ، پس تقليب يعني بسيار زيرورو کردن يک چيزي ، و تقلب هم قبول همان تقليب است پس تقلب قلوب و ابصار عبارت است ...