کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
التقای دو حرف با صدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لَا تَنْهَرْهُمَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن دو را مرنجان (ازکلمه نهر به معناي زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است که يا با داد زدن به روي کسي انجام ميگيرد و يا با درشت حرف زدن )
-
يَمَسُّهُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
به آنان می رسد (کلمه مس که در لغت به معناي تماس گرفتن دو چيز با يکديگر است. حرکت آخرش به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد می باشد)
-
تَمَسَّکُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
که به شما برسد (کلمه مس که در لغت به معناي تماس گرفتن دو چيز با يکديگر است. حرف ميم در آن به دليل تقارنش با حرف ساکن يا تشديد دار کلمه بهد حرکت گرفته است)
-
مَسَّکُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
به شما رسيد - با شما تماس پیدا کرد (کلمه مس که در لغت به معناي تماس گرفتن دو چيز با يکديگر است. میم آخر آن به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است)
-
ﭐمْسَحُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
مسح کنيد (کلمه مسح به معناي کشيدن دست و يا هر عضو ديگری به عنوان لمس کننده به لمس شونده ، بدون هیچ حائلی و با اختیار است ،. مسحت الشيء و مسحت بالشيء هر دو به يک معنا است با این تفاوت که اگر بدون حرف با استعمال شود ، و شيء ملموس را مفعول خود بگيرد ،م...
-
مَسْحاً
فرهنگ واژگان قرآن
مسح کردن - لمس نمودن (کلمه مسح به معناي کشيدن دست و يا هر عضو ديگری به عنوان لمس کننده به لمس شونده ، بدون هیچ حائلی و با اختیار است ،. مسحت الشيء و مسحت بالشيء هر دو به يک معنا است با این تفاوت که اگر بدون حرف با استعمال شود ، و شيء ملموس را مفعول ...
-
يُدْعَوْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
خوانده مي شوند - صدا زده مي شوند - دعوت مي شوند (دعاء و نيز کلمه دعوت به معناي معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوي چيزي که آن شخص دعوت شده و اين کلمه معنائي عموميتر از کلمه نداء دارد ، براي اينکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است ، ولي دعاء ، ...
-
يَدْعُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
مي خوانند - صدا مي زنند - دعوت مي کنند - می طلبند (دعاء و نيز کلمه دعوت به معناي معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوي چيزي که آن شخص دعوت شده و اين کلمه معنائي عموميتر از کلمه نداء دارد ، براي اينکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است ، ولي دعاء ...
-
يَدْعُونَنَا
فرهنگ واژگان قرآن
ما را مي خوانند - ما را صدا مي زنند -ما را دعوت مي کنند (دعاء و نيز کلمه دعوت به معناي معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوي چيزي که آن شخص دعوت شده و اين کلمه معنائي عموميتر از کلمه نداء دارد ، براي اينکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است ، ولي...
-
يَدْعُونَنِي
فرهنگ واژگان قرآن
مرا مي خوانند - مرا صدا مي زنند -مرا دعوت مي کنند (دعاء و نيز کلمه دعوت به معناي معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوي چيزي که آن شخص دعوت شده و اين کلمه معنائي عموميتر از کلمه نداء دارد ، براي اينکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است ، ولي دعاء ...
-
يَدْعُونَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او را مي خوانند - او را صدا مي زنند -او را دعوت مي کنند (دعاء و نيز کلمه دعوت به معناي معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوي چيزي که آن شخص دعوت شده و اين کلمه معنائي عموميتر از کلمه نداء دارد ، براي اينکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است ، ولي...
-
يَدْعُوهُ
فرهنگ واژگان قرآن
که او را عبادت کند - که او را بخواند - که او را صدا بزند (دعاء و نيز کلمه دعوت به معناي معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوي چيزي که آن شخص دعوت شده و اين کلمه معنائي عموميتر از کلمه نداء دارد ، براي اينکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است ، ول...
-
يَدْعُوهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را مي خواند - آنان را صدا مي زند -آنان را دعوت مي کند (دعاء و نيز کلمه دعوت به معناي معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوي چيزي که آن شخص دعوت شده و اين کلمه معنائي عموميتر از کلمه نداء دارد ، براي اينکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است ، ...
-
يُدْعَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
خوانده مي شود - صدا زده مي شود - دعوت مي شود (دعاء و نيز کلمه دعوت به معناي معطوف کردن توجه و نظر شخص دعوت شده است به سوي چيزي که آن شخص دعوت شده و اين کلمه معنائي عموميتر از کلمه نداء دارد ، براي اينکه نداء مختص به باب لفظ و صوت است ، ولي دعاء ، هم ...
-
مُّشْفِقُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
نگرانها - دلواپسان (کلمه مشفقون جمع اسم فاعل از باب افعال است ، و اشفاق به معناي نوعي ترس است . اشفاق عنايتي است که با خوف آميخته باشد ، چون مشفق کسي را گويند که مشفق عليه را دوست ميدارد ، و ميترسد بلايي به سر او آيد ، اين حالت را که ميترسد محبوبش در...