کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افتادن به جان کسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
يَلْبِسَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شما را به جان هم اندازد (عبارت " يَلْبِسَکُمْ شِيَعاً " یعنی : شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد . از لبس که هم به معنی پوشیدن استفاده می شود و هم مشتبه شدن و چون مشتبه شدن ناشی از اختلاط و درهم شدن درست ونادرست می باشد از این رو در عبارت م...
-
جَانٌّ
فرهنگ واژگان قرآن
مار کوچکی که به سرعت حرکت می کند
-
زَهُوقاً
فرهنگ واژگان قرآن
هلاکت وبطلان(کلمه زهوق به معناي خروج به سختي ، و اصل آن بطوري که گفتهاند به معناي بيرون آمدن جان و مردن است )
-
ضُّرَّ
فرهنگ واژگان قرآن
ضرر-آسيب - بلا (ضُرّ به معناي مخصوصاً بلاهايي است که مستقيما به جان آدمي ميرسد ، مانند مرض ، و لاغري ، و امثال آن . )
-
زَهَقَ
فرهنگ واژگان قرآن
به سوي هلاکت (بيرون)رفت(کلمه زهوق به معناي خروج به سختي ، و اصل آن بطوري که گفتهاند به معناي بيرون آمدن جان و مردن است )
-
تَزْهَقَ
فرهنگ واژگان قرآن
به سوي هلاکت (بيرون)رود(کلمه زهوق به معناي خروج به سختي ، و اصل آن بطوري که گفتهاند به معناي بيرون آمدن جان و مردن است )
-
جِزْيَةَ
فرهنگ واژگان قرآن
خراجي که از اهل ذمه گرفته شود ( بدين مناسبت آن را جزيه ناميدهاند که در حفظ جان ايشان به گرفتن آن اکتفاء ميشود )
-
حَرَضاً
فرهنگ واژگان قرآن
مشرف به هلاکت - نیمه جان (به معناي مشرف بر هلاکت است ، و بعضي گفتهاند : به معناي کسي است که نه ، مرده تا از يادها برود ، و نه ، زنده است تا اميد چيزي در او باشد)
-
نَفْسٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نفـْس - جان - خود (کلمه نفس در اصل به معناي همان چيزي است که به آن اضافه ميشود مثلاً "نفس الانسان" يعني خود انسان و"نفس الحجر" يعني خود سنگ است)
-
سَکْرَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
مستي (مراد از سکره و مستي موت ، حال نزع و جان مشغول به خودش است ، نه ميفهمد چه ميگويد و نه ميفهمد اطرافيانش در بارهاش چه ميگويند )
-
تَتَوَفَّاهُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
جان آن ها را مي گيرد -روحشان را می گیرد(ازمصدر توفی به معناي رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نیز روح که در اصل همه چیز انسان محسوب می شود گرفته می شود، این کلمه به کار گرفته می شود )
-
يَتَوَفَّاکُم
فرهنگ واژگان قرآن
جان شما را مي گيرد -روح شما را مىگيرد (ازمصدر توفي به معناي رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نيز روح که در اصل همه چيز انسان محسوب مي شود گرفته مي شود، اين کلمه به کار گرفته مي شود )
-
يَتَوَفَّاهُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
جان آن زنان را مي گيرد(ازمصدر توفي به معناي رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نيز روح که در اصل همه چيز انسان محسوب مي شود گرفته مي شود، اين کلمه به کار گرفته مي شود )
-
يَتَوَفَّوْنَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را بميرانند - جان آنها را بستانند(ازمصدر توفي به معناي رساندن حق به صاحب آن است ، البته رساندن بطور کامل و چون به هنگام قبض روح نيز روح که در اصل همه چيز انسان محسوب مي شود گرفته مي شود، اين کلمه به کار گرفته مي شود )
-
نَّازِعَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
بر کنندگان - ریشه کن کنندگان (مراد از نازعات فرشتگاني هستند که جان دلبستگان به دنیا را هنگام مردن نزع ميکنند و از اجساد بيرون ميکشند.عبارت "وَﭐلنَّازِعَاتِ غَرْقاً "يعني سوگند ميخورم به فرشتگاني که در کندن جانها از بدنها اغراق ميکنند ، و به سختي آن ر...