کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اطلاق کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
أُمَّتُکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
امّت شما - دين شما (اصل در اين کلمه قصد کردن است لذا به گروهي از مردم اطلاق مي شود که قصد و هدف مشترکي داشته باشند يا طريقه و ديني که مقصود باشد )
-
سَمِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
شنيد - استجابت کرد (کلمه سمع گاهي در معناي شنيدن صدا و سخن اطلاق ميشود ، و گاهي در غرضي که عقلا از شنيدن سخن دارند ،يعني قبول کردن سخن و برآوردن تقاضا و حاجت)
-
سَمِعْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
شنيديم - استجابت کرديم (کلمه سمع گاهي در معناي شنيدن صدا و سخن اطلاق ميشود ، و گاهي در غرضي که عقلا از شنيدن سخن دارند ،يعني قبول کردن سخن و برآوردن تقاضا و حاجت)
-
سَمِعُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
شنيدند - استجابت کردند (کلمه سمع گاهي در معناي شنيدن صدا و سخن اطلاق ميشود ، و گاهي در غرضي که عقلا از شنيدن سخن دارند ،يعني قبول کردن سخن و برآوردن تقاضا و حاجت)
-
حَکَماً
فرهنگ واژگان قرآن
حکم کننده(حکم:فرمان محکم ونافذ واستوار،: لفظ حَکم و حاکم به يک معنا است ، جز اينکه حکم در رسانيدن مدح بليغتر است ، براي اينکه در حق کسي اطلاق ميشود که استحقاق حکم کردن را دارد ، و جز به حق حکومت و قضاوت نميکند ، به خلاف حاکم که مطلق است و به اشخاصي ه...
-
سَّمْعَ
فرهنگ واژگان قرآن
شنيدن - استجابت و قبول پيشنهاد و دعوت (کلمه سمع گاهي در معناي شنيدن صدا و سخن اطلاق ميشود ، و گاهي در غرضي که عقلا از شنيدن سخن دارند ،يعني قبول کردن سخن و برآوردن تقاضا و حاجت)
-
فَلَقِ
فرهنگ واژگان قرآن
سپيده دم (کلمه فلق - به فتحه اول و سکون دوم - به معناي شکافتن و جدا کردن است ، و اين کلمه در صورتي که با دو فتحه باشد صفت مشبههاي به معناي مفعول خواهد بود ، يعني شكافته شده . غالبا اين کلمه بر هنگام صبح اطلاق ميشود ، و فلق يعني آن لحظهاي که نور گريبا...
-
يَفْتِنُونَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
تو را به فتنه بيندازند - تو را منحرف سازند (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش همچنين آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شد...
-
يَفْتِنَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
که آنان را شکنجه و عذاب دهند (کلمه فتن در اصل به معناي اين عمل بوده که طلا را در آتش کنند تا خوبي و بديش معلوم شود ، آن وقت استعمالش را توسعه داده داخل کردن هر چيز در آتش و يا سوزاندنش همچنين آزمودن آن را فتنه خواندهاند و در داخل آتش شدن انسان نيز اس...
-
أُمَّةً
فرهنگ واژگان قرآن
گروهي از مردم(که بواسطه دين واحد يا مکان و زمان واحد گرد هم باشند و قصد و هدف مشترکي داشته باشند) - دين (در عبارت "بل قالوا انا وجدنا اباءنا علي امة و انا علي آثارهم مهتدون "کلمه امت به معناي طريقهاي است که مقصود آدمي باشد چون ماده أم ، يؤم به معناي...
-
مَرْعَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
گياهش - چراگاهش (کلمه مرعي در معناي رعي به کسره راء و سکون عين - يعني گياه نيز اطلاق ميشود ، همانطور که به معناي مصدر ميمي و اسم زمان و مکان ميآيد ، و مراد از بيرون کردن آب زمين از زمين ، شکافتن چشمهها و جاري ساختن نهرها است ، و مراد از اخراج مرعاي ...
-
يَفْتِنُوکَ
فرهنگ واژگان قرآن
که تو را به فتنه بيندازند - که تو را منحرف سازند (عبارت "وَﭐحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوکَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ ﭐللَّهُ إِلَيْکَ " يعني : و از آنان برحذر باش كه مبادا تو را از بخشى از آنچه خدا به سويت نازل كرده منحرف كنند.کلمه فتن در اصل به معناي اين ع...