کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
از زیر چیزی در رفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سَارِبٌ
فرهنگ واژگان قرآن
رونده در راه که رفتن خود را علني کند و پنهان ندارد (از کلمه سَرَب يا سُرب به معني معناي در سرازيري رفتن ، روان شدن اشک ، و نيز رفتن در هر راه ميباشد )
-
فِرَاراً
فرهنگ واژگان قرآن
فرار - در رفتن
-
خُطُوَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
گامها (جمع خطوة به معنی گام یا فاصله بین دوپا در حال راه رفتن)
-
نَنسَخْ
فرهنگ واژگان قرآن
ازبین ببریم (جزمش به دلیل شرط واقع شدن برای جمله بعدی است. کلمه نسخ به معناي از بين بردن چيزي است به وسيله چيزي که دنبال آن قرار دارد ، مانند از بين رفتن سايه به وسيله آفتاب ، و از بين رفتن آفتاب به وسيله سايهاي که دنبالش ميآيد ، و از بين رفتن جواني ...
-
يَنسَخُ
فرهنگ واژگان قرآن
ازبين مي برد - مىزدايد و محو مىکند ( کلمه نسخ به معناي از بين بردن چيزي است به وسيله چيزي که دنبال آن قرار دارد ، مانند از بين رفتن سايه به وسيله آفتاب ، و از بين رفتن آفتاب به وسيله سايهاي که دنبالش ميآيد ، و از بين رفتن جواني به وسيله پيري ، که به ...
-
يَسُومُونَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
به شما عذاب را مي چشانند (از"سوم" است و "سوم" به معناي رفتن به طلب چيزي است . در اين صورت ، اين کلمه هم رفتن را ميرساند و هم طلب کردن را . ولي در عبارات "يَسُومُهُمْ سُوءَ ﭐلْعَذَابِ"و "يَسُومُونَکُمْ سُوءَ ﭐلْعَذَابِ "به معناي چشاندن عذاب است)
-
يَسُومُهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
به آنان عذاب را مي چشاند (از"سوم" است و "سوم" به معناي رفتن به طلب چيزي است . در اين صورت ، اين کلمه هم رفتن را ميرساند و هم طلب کردن را . ولي در عبارات "يَسُومُهُمْ سُوءَ ﭐلْعَذَابِ"و "يَسُومُونَکُمْ سُوءَ ﭐلْعَذَابِ "به معناي چشاندن عذاب است)
-
غَوْراً
فرهنگ واژگان قرآن
فرورونده در زمين (کلمه غور به معناي فرو رفتن آب در زمين است ، و منظور از اين مصدر در عبارت "إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً "اسم فاعل - غائر - است )
-
ثَاقِبٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نفوذ کننده - فرو رونده (اصلش ازثقوب است به معناي فرو رفتن و نفوذ چيزي در چيز ديگر )
-
سَائِقٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سوق دهنده (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
-
نَسُوقُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي رانيم (از مصدرسياقه به معناي وادار کردن به راه رفتن است ، در صورتي که راننده در عقب قرار داشته باشد،به عکس قيادت که به معناي کشيدن از جلو است)
-
دَرَجَةً
فرهنگ واژگان قرآن
درجه و مرتبه صعودي (درج به معني "پله "را در جائي بکار ميبرند که مساله بالا رفتن و صعود را در نظر داشته باشند )
-
نَسْتَنسِخُ
فرهنگ واژگان قرآن
نسخه برداري مي کنيم - مينويسيم(کُنَّا نَسْتَنسِخُ :نسخه برداري مي کرديم.کلمه نسخ به معناي از بين بردن چيزي است به وسيله چيزي که دنبال آن قرار دارد ، مانند از بين رفتن سايه به وسيله آفتاب ، و از بين رفتن آفتاب به وسيله سايهاي که دنبالش ميآيد ، و از بي...
-
مَعْکُوفاً
فرهنگ واژگان قرآن
بازداشت شده (اسم مفعول از مصدر عكوف به معني اقامت در يکجا و ممنوع شدن از رفتن به اين طرف و آن طرف است)
-
قَصَصَ
فرهنگ واژگان قرآن
داستانها - قصّه ها (کلمه قص به معناي دنباله جاي پا را گرفتن و رفتن است و چون در قصه گفتن نيز خبر و واقعه اي را پي گيري مي کنند ، استفاده شده است )