کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثر زمین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قَاعاً
فرهنگ واژگان قرآن
زمين صاف و تخت
-
رِيعٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نقطه بلندي از زمين
-
صَفْصَفاً
فرهنگ واژگان قرآن
زمين تختي که ليز و صاف باشد
-
ضَرَبْتُمْ فِي ﭐلْأَرْضِ
فرهنگ واژگان قرآن
سفرکرديد (بر زمين گام زديد)
-
ضَرَبُواْ فِي ﭐلْأَرْضِ
فرهنگ واژگان قرآن
سفر کردند (بر زمين گام زدند)
-
زَلَقاً
فرهنگ واژگان قرآن
زمين صاف و همواري که نه گياه در آن باشد نه چيز ديگر ، و اصل آن از زلق به معناي زمين ليز گرفته شده که پاي آدمي بر آن استوار نميماند .
-
سَجَدَ
فرهنگ واژگان قرآن
سجده کرد (سجود يا سجده به معناي به رو بر زمين افتادن و پيشاني و يا چانه را بر زمين نهادن است )
-
سُجَّداً
فرهنگ واژگان قرآن
سجده کنان (جمع ساجد،سجود يا سجده به معناي به رو بر زمين افتادن و پيشاني و يا چانه را بر زمين نهادن است )
-
سَجَدُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
سجده کردند(سجود يا سجده به معناي به رو بر زمين افتادن و پيشاني و يا چانه را بر زمين نهادن است )
-
تُفَجِّرَ
فرهنگ واژگان قرآن
بجوشاني - روان کني (از مصدر تفجير در زمين به معناي شکافتن زمين به منظور بيرون کردن آبهاي آن است)
-
يُفَجِّرُونَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
آن را جاري مي سازند - آن را مي جوشانند (کلمه يفجرون از باب تفعيل از مصدر تفجير ساخته شده و تفجير در زمين به معناي شکافتن زمين به منظور بيرون کردن آبهاي آن است )
-
مُکِبّاً
فرهنگ واژگان قرآن
صورت بر زمین نهاده (کلمه مکب اسم فاعل از إکباب (باب افعال ) است ، و إکباب الشيء علي وجهه به معناي آن است که کسي را به رو به زمين بيندازي. عبارت "يَمْشِي مُکِبّاً عَلَىٰ وَجْهِهِ "یعنی با صورت روي زمين ميخزد )
-
نَّجْمُ
فرهنگ واژگان قرآن
هر روييدني بدون ساقه ای که از زمين سر بر ميآورد - ستاره
-
رَبْوَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
زمين خوبي که گياه در آن بسيار سبز ميشود و نمو ميکند
-
صَاعِقَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
صاعقه - جرقه بزرگي که از آسمان به زمين برخورد مي کند