کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آینور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نُورُ
فرهنگ واژگان قرآن
نور(آنچه موجب دیدن اشیاء می شود بازتابش یا تابش نور از آنها به چشم ما است لذا دیده شدن اشیاء به وجود نور وابسته است ، اما در عبارت "ﭐللَّهُ نُورُ ﭐلسَّمَاوَاتِ وَﭐلْأَرْضِ " مراد این است که خدایتعالی آن نوری است که حتی وجود اشیاء نیز وابسته به وجود ا...
-
إِي
فرهنگ واژگان قرآن
آري
-
أَيُّ
فرهنگ واژگان قرآن
کدام
-
جستوجو در متن
-
نُورَنَا
فرهنگ واژگان قرآن
نور ما
-
ضِيَاءً
فرهنگ واژگان قرآن
فروزان - داراي نور - روشنايي (ضياء به معني منبع نور است ولي کلمه نور معني عامتري دارد )
-
نُورُ
فرهنگ واژگان قرآن
نور(آنچه موجب دیدن اشیاء می شود بازتابش یا تابش نور از آنها به چشم ما است لذا دیده شدن اشیاء به وجود نور وابسته است ، اما در عبارت "ﭐللَّهُ نُورُ ﭐلسَّمَاوَاتِ وَﭐلْأَرْضِ " مراد این است که خدایتعالی آن نوری است که حتی وجود اشیاء نیز وابسته به وجود ا...
-
ضُحَاهَا
فرهنگ واژگان قرآن
گستردگی نورش(ضحي به معناي گستردگي نور آفتاب )
-
ضُّحَىٰ
فرهنگ واژگان قرآن
اوائل روز و موقع پهن شدن نور خورشيد
-
هَبَاءً
فرهنگ واژگان قرآن
خاک بسيار نرم و غباري که در هوا پراکنده ميشود ، و جز در هنگام تابش نور خورشيد از یک روزنه دیده نمی شود
-
مُّبْصِرُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
روشنگران - نور دهندگان - بينا كنندگان (جمع اسم فاعل از مصدر ابصار)
-
دُرِّيٌّ
فرهنگ واژگان قرآن
پر نور("کوکب دري "به تعداد معدودي از ستاره هاي آسمان مي گويند که درخشان تر از بقيه هستند)
-
مُبْصِراً
فرهنگ واژگان قرآن
روشنگر - نور دهنده - درخشنده - واضح و روشن - آنچه سبب بينايي مي شود - بينا كننده (اسم فاعل از مصدر ابصار)
-
مُبْصِرَةً
فرهنگ واژگان قرآن
روشنگر - نور دهنده - درخشنده - واضح و روشن - آنچه سبب بينايي مي شود - بينا كننده (اسم فاعل از مصدر ابصار)
-
طَبَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
مُهر زد ( بر دل مهر زدن کنايه از اين است که راه ورود هدايت و نور به آن دل را ببندند همانطور که وقتي چيزي را مُهر وموم مي کنند چيزي نمي تواند به آن وارد شود.)