کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یک جایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ساوین
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāvin) (= ساویس) ، ← ساویس . به علاوه آسوده و آرام ؛ نام جایی.
-
ماژان
فرهنگ نامها
(تلفظ: māžān) (کردی) بزرگان ؛ (در اعلام) نام جایی در شهرستان بیرجند .
-
ارمغان
فرهنگ نامها
(تلفظ: armagān) (ترکی) تحفهای که از جایی دیگر برند ، سوغات ، ره آورد.
-
راویس
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāvis) دارای شکوه و شوکت ؛ نام جایی در جنوب ایران (خوزستان) .
-
گلستان
فرهنگ نامها
(تلفظ: golestān) جایی که در آن گلهای بسیار و گوناگون پرورش می دهند ، گلزار ، گلشن .
-
بامین
فرهنگ نامها
(تلفظ: bāmin) (اوستایی) صورت دیگری از بامی، لقب شهر بلخ و نام جایی در هرات افغانستان. ← بامی .
-
توکل
فرهنگ نامها
(تلفظ: tavakol) (عربی) یقین داشتن به رحمت خداوند و امید بستن به او ؛ (در تصوف) واگذار کردن کارها به خداوند در جایی که اراده و قدرت بشری کارساز نباشد .
-
فاراب
فرهنگ نامها
(تلفظ: fārāb) (در قدیم) (= پاراب) ، زراعت آبی در مقابل دیم ؛ نام شهری بوده در ساحل غربی سیحون و آن همان ' اترار ' است و نام جایی در رودبار گیلان .
-
فراز
فرهنگ نامها
(تلفظ: farāz) جای بلند ، بلندترین بخش از جایی ، بلندی ، باز ؛ (در قدیم) (به مجاز) خوبی و خوشیِ حال و وضع ؛ دارای وضع روبه بالا و (به مجاز) خوب ، خوش .
-
عاکف
فرهنگ نامها
(تلفظ: ākef) (عربی) (در قدیم) آن که در جایی مقدس برای عبادت اقامت دائم داشته باشد، معتکف ؛ (به گونهای احترام آمیز) حاضر و مقیم .
-
گلباران
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol bārān) گل ریزان ، گل پاشان ، ریختن و پاشیدن گل ؛ ریختن گلِ فراوان بر سر کسی یا جایی معمولاً به قصد تمجید و بزرگ داشت .
-
حافظ
فرهنگ نامها
(تلفظ: hāfez) (عربی) آن که مراقبت یا حفاظت از کسی ، جایی یا چیزی را بر عهده دارد . نگهبان ؛ (در اعلام) شمس الدین محمد ، ' حافظ ' شیرازی از عارفان و شاعران بنام ایران در قرنِ هشتم (هـ.ق) ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار.
-
صفا
فرهنگ نامها
(تلفظ: safā) (عربی) داشتن رفتار و کرداری همراه با دوستی و صمیمیت ، یکرنگی ، خلوص و صمیمیت ؛ (در اعلام) نام جایی در مکه در دامنهی کوه ابوقبیس که حاجیان سعی خود را در آنجا تکمیل میکنند ؛ (در عرفان) پاکی در برابر کدورت را می گویند در اصطلاح یعنی پاکی ...
-
هاله
فرهنگ نامها
(تلفظ: hāle) (در نجوم) حلقهی نورانی سفید یا رنگی که گاهی گِردِ قرص ماه یا خورشید دیده می شود ؛ حلقه یا حاشیهی تابناکی که در اطراف چیزی به ویژه در اطراف سر مقدسین در نقاشیها دیده می شود ؛ (به مجاز) آنچه گرداگرد چیزی یا جایی را فرا میگیرد .
-
محراب
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrāb) (عربی) جایی از مسجد (معمولاً با معماری خاص) در سمت قبله که امام جماعت هنگام نماز خواندن در آنجا میایستد ؛ بخشی از یک عبادتگاه که هنگام عبادت در آنجا میایستند یا رو به آن قرار میگیرند ؛ (در قدیم) (به مجاز) عبادتگاه ، قبله ؛ (در عرف...