کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یک باد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نسیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasim) (عربی) باد ملایم و خنک ، باد بسیار آرام ؛ (در قدیم) بوی خوش ؛ (در عرفان) تجلی جمالی الهی و رحمت متواتر و نفس رحمانی را گویند .
-
یاشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: yāšā) (ترکی) به معنی زنده باد ! ، آفرین ! .
-
مایسا
فرهنگ نامها
موج گندم ها هنگام وزش باد
-
درود
فرهنگ نامها
(تلفظ: dorud) ستایش ، ثنا ، سلام و آفرین ، سلام و آفرین بر تو (شما) باد .
-
عاصف
فرهنگ نامها
(تلفظ: āsef) (عربی) (در قدیم) تند ، سخت ، شدید ؛ باد تند و شدید ، تندباد .
-
شوار
فرهنگ نامها
(تلفظ: šavār) حُسن و جمال ، خوبی ، زینت آرایش باد ملایم و نسیم (در کردی) به معنی شب هنگام .
-
نسیمک
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasimak) (عربی ـ فارسی) (نسیم +ک / ak-/ (پسوند تصغیر)) ، باد بسیار ملایم ؛ (در قدیم) بوی خوش.
-
نسیمه
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasime) (عربی ـ فارسی) (نسیم + ه (پسوند نسبت)) ، باد بسیار ملایم ؛ (در قدیم) بوی خوش.
-
نوشین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nušin) (در قدیم) شیرین ، خوشایند ، دلپذیر (خواب)؛ شایستهی بوسیدن ، شیرین (لب)؛ دلنشین ، مطبوع ، ملایم (باد ، نسیم) ؛ گوارا ، خوش گوار ؛ شفابخش.
-
حنظله
فرهنگ نامها
(تلفظ: hanzale) (عربی) (مفرد حَنظل) گیاهی بسیار تلخ که خاصیت دارویی دارد ، هندوانهی ابوجهل ؛ (در اعلام) نام جوانی که در شب اول ازدواجش در رکاب رسول اکرم (ص) جنگید و به شهادت رسید ؛ حنظله باد غیسی حکیم و شاعر پارسی گوی قرن سوم (هـ..ق).
-
گیلهوا
فرهنگ نامها
(تلفظ: gile vā) (گیلکی) نوعی باد محلی ، که از غرب به شرق میوزد و هوا ملایم و دریا آرام میشود ؛ (در فارسی) [ گیل = گل نسترن + وا = (در قدیم) (به مجاز) خندیدن (گل) ، شکفتن] ، گل نسترن شکفته؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت ، شاداب .
-
گوهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)har) هر کدام از سنگهای قیمتی مانند الماس ، زمرد و یاقوت ، مروارید ؛ (به مجاز) اصل و نسب ، نژاد؛ (به مجاز) نهاد و سرشت ؛ (به مجاز) هر شخص یا چیز و والا و نفیس ؛ (به مجاز) اشک؛ (در قدیم) (به مجاز) هر یک از چهار عنصر (آب ، خاک ، باد ، آتش) ...