کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)har) هر کدام از سنگهای قیمتی مانند الماس ، زمرد و یاقوت ، مروارید ؛ (به مجاز) اصل و نسب ، نژاد؛ (به مجاز) نهاد و سرشت ؛ (به مجاز) هر شخص یا چیز و والا و نفیس ؛ (به مجاز) اشک؛ (در قدیم) (به مجاز) هر یک از چهار عنصر (آب ، خاک ، باد ، آتش) ...
-
جستوجو در متن
-
گوهرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)harin) (گوهر + ین / in ـ/ (پسوند شباهت)) ، منسوب به گوهر ، از گوهر ، گوهری ، مرصع ، آراسته به گوهر .
-
روهینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruhinā) (در قدیم) آهن و فولاد جوهردار ، جنسی از پولاد قیمتی ، آهن گوهر دار ، گوهر آهن .
-
گهربین
فرهنگ نامها
(تلفظ: gohar bin) (= گوهر بین) ، بیننده ی گوهر، گوهرشناس؛ (به مجاز) ویژگی آن که خوب را از بد تشخیص می دهد.
-
گوهرافشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)har afšān) نثار کنندهی گوهر ؛ (به مجاز) فصیح و بلیغ ؛ (به مجاز) گوهر افشانی .
-
گوهران
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)harān) عناصر اربعه (خاک ، آب ، هوا و آتش) ، جمع گوهر ، ← گوهر .
-
گهردخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: gohar doxt) (گهر = گوهر + دخت = دختر) ، دختر گوهرین ، دختری که چون گوهر است ؛ (به مجاز) والا، ارزشمند ، زیبا و دارای اصل و نسب .
-
گوهرشید
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)har šid) گوهر درخشان ، مروارید روشن ، گوهر و نژاد پاک ؛ (به مجاز) نهاد و سرشت روشن (روشن ضمیر) .
-
سدل
فرهنگ نامها
(تلفظ: sadel) رشتهی جواهر که در سینه افتد ، رشته یا گوهر ، پرده .
-
نیکزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik zād) پاک نژاد ، پاک سرشت ، پاک گوهر .
-
گهربخش
فرهنگ نامها
(تلفظ: gohar baxš) (مخفف گوهربخش) ، بخشنده ی گوهر؛ (به مجاز) سخاوتمند.
-
گهرور
فرهنگ نامها
(تلفظ: gohar var) ((گهر = گوهر + ور (پسوند دارندگی)) (= گوهریار) ، ← گوهریار .
-
گوهریار
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)har yār) (گوهر + یار (پسوند دارندگی)) ، دارندهی گوهر ، دارای اصل و نسب ، دارندهی صفات انسان کامل ، دارای شخصیت والا .
-
کیازاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā zād) (کیا + زاد = زاده) ، به معنی بزرگ زاده و پادشاه زاده ، از نژاد و گوهر پادشاهان و سروران.