کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گودرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گودرز
فرهنگ نامها
(تلفظ: gudarz) (در اعلام) نام پهلوان ایرانی پسر قارَن پسر کاوهی آهنگر که حکومت سپاهان داشت ؛ نام یکی از پهلوانان ایرانی در شاهنامه؛ نام اشک بیستم از پادشاهان اشکانی .
-
جستوجو در متن
-
رهام
فرهنگ نامها
(تلفظ: rohām, rohhām) (در اعلام) نام پسر گودرز که در جنگ دوازده رخ ' بارمان ' را کشت ؛ (در عربی) پرندهای که شکار نکند ؛ عدد بسیار .
-
گیو
فرهنگ نامها
(تلفظ: giv) (در اعلام) (در شاهنامه) یکی از پهلوانان داستانی ایرانی پسر گودرز ، داماد رستم و پدر بیژن است.
-
گیوشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: giv šād) (گیو = نام پهلوانی ایرانی پسر گودرز + شاد) (به مجاز) پهلوانِ شاداب
-
شاپور
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāpur) پسر شاه ، شاه زاده ؛ (در اعلام) نام چند تن از اشخاص در تاریخ نظیر : شاپور پادشاه ساسانی پسر اردشیر بابکان، پسر نستوه نوادهی گودرز.
-
شیدوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: šidvaš) (شید = خورشید + وش (پسوند شباهت)) ، مثل آفتاب ، چون خورشید ، درخشان ، نورانی؛ (در شاهنامه) ، پهلوان ایرانی پسر گودرز و از سران سپاه ایران در پادشاهی فریدون و نوذر و کیکاوس و کیخسرو و جنگهای آنان با تورانیان است.
-
هژیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: ha(e)žir) (= هجیر) (در قدیم) خوب ، پسندیده ؛ زیبا ؛ چابک ، چالاک ؛ (در حالت قیدی) به خوبی ؛ (در پهلوی) خوب چهر ، نیک نژاد ؛ (در اعلام) نام پسر گودرز .
-
گشواد
فرهنگ نامها
(تلفظ: gašvād) (= کشواد) ، به معنی دارای بیان شیوا و فصیح است ؛ (در اعلام) نام دلاوری ایرانی است که در خانهی قارن کاوه با شیدوَش و قارَن همداستان گشت تا در پی شبستان شاهی که رهسپار پارس بود بشتابد ؛ گشواد (کشواد) پدر گودرز پهلوان نامدار ایران است .
-
لادن
فرهنگ نامها
(تلفظ: lādan) (در گیاهی) گل زینتی به رنگ زرد ، قرمز یا نارنجی ؛ گیاه این گل که علفی یا پایا و رونده یا بالارونده است و گل و برگ آن مصرف دارویی دارد ؛ (در قدیم) نوعی صمغ گیاهی معطر ؛ (در شاهنامه) نام محلی که گودرز و طوس با پیران در آنجا جنگید .