کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گل به چشم افتادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گلنرگس
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol narges) (= نرگس) ، ← نرگس .
-
گلنسیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol nasim) ]گل + نسیم = (در قدیم) بوی خوش[ ، بوی خوشِ ، عطر گل ، عطر آگین چون گل .
-
جستوجو در متن
-
تیارا
فرهنگ نامها
(تلفظ: tiyārā) در گویش لری ' تی ' به معنی چشم و ' آرا ' در فارسی به معنی آراستن است. روی هم به معنی آرایندهی چشم (؟).
-
شهلا
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahlā) (عربی) دارای چشم رنگ سیاه چون رنگ چشم میش و (به مجاز) زیبا و فریبنده (چشم) ؛ (در گیاهی) ویژگی نوعی نرگس که حلقهی وسط آن سرخ یا بنفش است ؛ نرگس ، نرگس شهلا.
-
گلاره
فرهنگ نامها
چشم، مردمک چشم و نامی دخترانه دارای ریشه ی کُردی است به معنی نور چشمی، بسیار عزیز و گرامی
-
تیام
فرهنگ نامها
تیام، در زبان لری، و بویژه در یکی از لهجه های لری، به معنای "چشم های من" می باشد. "تی" به معنای چشم می باشد.
-
نورالعین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nuroleein) (عربی) نور ِچشم (چشمها) ؛ (به مجاز) عزیز و گرامی .
-
آهو
فرهنگ نامها
(تلفظ: āhu) غزال ، غزاله ؛ (به مجاز) معشوق زیبا ؛ (در قدیم) (به مجاز) چشم زیبا ؛ (در قدیم) (به مجاز) تندرونده ، سریع العمل .
-
دیدار
فرهنگ نامها
(تلفظ: didār) ملاقات ، دیدن یکدیگر ، دیدن ؛ (در تصوف) مشاهده ؛ (به مجاز) چهره ، روی و چشم .
-
دیده
فرهنگ نامها
(تلفظ: dide) آنچه دیده شده است ؛ (به مجاز) چشم ، نگاه ، نظر ، دید .
-
میگون
فرهنگ نامها
(تلفظ: meygun) مخمور ، خمار آلود (چشم) ، (در قدیم) به رنگ می ، سرخ رنگ .
-
نرگس
فرهنگ نامها
(تلفظ: narges) (از یونانی) (در گیاهی) گل زینتی با گلبرگهای سفید یا زرد معطر و کاسهای به رنگ سفید یا زرد در وسط ؛ گیاه این گل که علفی ، پیاز دار و از خانوادهی سوسن است ، خودرو یا زینتی است و در زمستان گل میدهد ؛ (در قدیم) (به مجاز) چشم ؛ (در عرفان...
-
ایما
فرهنگ نامها
(تلفظ: imā) (عربی) چیزی را با حرکتِ دست یا چشم و ابرو نشان دادن ، اشاره ؛ بیان موضوعی به طور رمز یا خلاصه .
-
درخشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: de(a)raxšān) دارای درخشش ، روشن و تابان ، درخشنده ؛ (به مجاز) جالب توجه و چشم گیر و خوب و موفقیت آمیز .
-
نگاه
فرهنگ نامها
(تلفظ: negāh) عمل نگریستن ، دید ، نظر ؛ چشم ؛ (به صورت شبه جمله) (در گفتگو) نگاه کنید ، نگاه کن.