کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرانمایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ساویس
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāvis) چیز گرانمایه ، نوعی پنبه .
-
میسون
فرهنگ نامها
(تلفظ: maysun) (عربی) وزین ، با وقار ، بردبار ، گرانمایه .
-
اشرف
فرهنگ نامها
(تلفظ: ašraf) (عربی)گرانمایه تر ، شریفتر ؛ شریفترین ، والاترین ؛ (در قدیم) بالاتر .
-
افخم
فرهنگ نامها
(تلفظ: afxam) (عربی) بزرگوار ، گرانمایه ، ارجمند ، بزرگ قدر.
-
نازنینزهرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāzanin zahrā) (فارسی ـ عربی) ، زهرای دوست داشتنی ، زهرای عزیز و گرامی ، زهرای زیبا و گرانمایه .
-
نازنینزینب
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāzanin zeynab) (فارسی ـ عربی) ، زینبِ دوست داشتنی ، زینبِ عزیز و گرامی ، زینبِ زیبا و گرانمایه .
-
نازنینفاطمه
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāzanin fāteme) (فارسی ـ عربی) ، فاطمهی دوست داشتنی ، فاطمهی عزیز و گرامی ، فاطمه زیبا و گرانمایه .
-
نازنین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāzanin) بسیار دوست داشتنی ، عزیز و گرامی ، زیبا ، ظریف ؛ (به مجاز) گرانمایه ، با ارزش ؛ (در قدیم) (به مجاز) معشوق و دلبر ؛ (در قدیم) شخص زیبا و ظریف ؛ (در قدیم) نازکننده ، نازنده.