کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَس و جا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فردوس
فرهنگ نامها
(تلفظ: ferdos) (در عربی فردَوس) (معرب از فارسیِ پردیس) ، بهشت ؛ نام چند جا و مکان .
-
برین
فرهنگ نامها
(تلفظ: barin) (بَر = اَبَر ، بالا + ین (پسوند نسبت)) ، واقع در بالا یا بالاترین جا ، بالایی ؛ (به مجاز) بلند مرتبه و بزرگ.
-
داوود
فرهنگ نامها
(تلفظ: dāvud) محبوب ؛ (در اعلام) پادشاه اسرائیل در روزگار قدیم که شاعر و پیغمبر بود و کتاب مزامیر که مشحون از الهامات غنایی است از او به جا مانده است .
-
طوفان
فرهنگ نامها
(تلفظ: tufān) (معرب از یونانی) (= توفان) جریان هوای بسیار شدید و معمولاً همراه با بارش باران ، برف ، تگرگ یا رعد و برق ؛ (به مجاز) غوغا ، هیاهو ؛ (درقدیم) آب بسیار چنان که همه جا را
-
روحالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruhollāh) (عربی) روح خدا ؛ (در اعلام) لقب حضرت عیسی (ع) ، ]در قرآن کریم چندین جا اشاره شده که عیسی از نفحهی روح الهی و یا تمثیل روح (جبرئیل) بر مریم بوجود آمده است[ ؛ (در اعلام) نام رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی...
-
صدف
فرهنگ نامها
(تلفظ: sadaf) (عربی) نام عمومی نرمتنان دو کفهای و نوعی خاص از آنها؛ (در قدیم) (در نجوم) نام سه ستاره به شکل مثلث بر دورِ قطب که ستارهی قطبیِ جَدْی در میان آن است . [قدما اعتقاد داشتند که قطرهی بارانی در درون صدف جا میگیرد و تبدیل به مروارید میش...
-
مشکان
فرهنگ نامها
(تلفظ: moškān) (سنسکریت ـ فارسی) (مشک + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به مشک (ماده معطر شکم آهو) ؛ (در اعلام) نام پدر بونصر (مشکان) صاحب دیوان رسالت سلطان محمود غزنوی و استاد ابوالفضل بیهقی ؛ (مشکان) نام چند جا و مکان .
-
یادگار
فرهنگ نامها
(تلفظ: yād(e)gār) آنچه از کسی یا چیزی باقی میمانَد و خاطرهی او را در اذهان زنده نگهمیدارد ؛ یاد ، خاطره؛ یادگاری ؛ (به مجاز) فرزند خلف به جا مانده از پدر و جد ، جانشین ، وارث ؛ (در قدیم) نشان، اثر ؛ (در قدیم) ماندگار ، ماندنی .
-
نارون
فرهنگ نامها
(تلفظ: nārvan) (در گیاهی) گروهی از گیاهان درختی برگ ریز زینتی یا جنگلی خودرو که میوهی فندقهی بالدار آنها اوایل فروردین میرسد، آغال پشه ؛ درختی برگ ریز که در همه جا پراکنده و از جمله درختان جنگلی نقاط معتدل است .