کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کند و کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پروا
فرهنگ نامها
(تلفظ: parvā) هراس ، فرصت و زمان پرداختن به کاری ؛ (در قدیم) فراغت و آسایش ؛ (در قدیم) (به مجاز) توجه خاطر ، توجه.
-
بعثت
فرهنگ نامها
(تلفظ: beesat) (عربی) برانگیختن و به کاری واداشتن ، زنده کردن ، انتصاب پیغمبر اسلام (ص) به مقام نبوت از سوی خداوند .
-
پردیس
فرهنگ نامها
(تلفظ: pardis) (= فردوس) ، بهشت ؛ (در قدیم) (در ساختمان) فضای سبز و گل کاری شدهی اطراف ساختمان.
-
فرصت
فرهنگ نامها
(تلفظ: forsat) (عربی) وقت مناسب برای انجام کاری؛ زمان و وقت ؛ (در اعلام) نام شاعر و ادیب و موسیقیدان معروف ایرانی ملقب به فرصتالدوله شیرازی در قرن سیزدهم ( هـ . ق).
-
شمسه
فرهنگ نامها
(تلفظ: šamse) (عربی ـ فارسی) نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب ، جواهر سازی ، کاشی کاری و مانند آنها به کار میرود ؛ نوعی پارچه ؛ (در قدیم) خورشید ، و (به مجاز) عالیترین و بهترین فرد.
-
سامان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāmān) سرزمین ، ناحیه ، محل ، مکان ؛ ترتیب و روش چیزی یا کاری ، ثروت ، دارایی ، قوت ، توانایی ؛ (در قدیم) صبر ، آرام و قرار ؛ (در اعلام) جدِ خاندان سامانی که او را ' سامان خدات' میگفتند .
-
رایمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāymand) (رای + مند (پسوند دارندگی)) ، صاحب رأی ، با تدبیر ، عاقل ، خردمند ؛ (در قدیم) آن که عزم و قصد کاری دارد ؛ عزم کننده ، قصد کننده .
-
کامران
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāmrān) (در قدیم) (به مجاز) آن که در هر کاری موفق است ، موفق ؛ خجسته ، مبارک ، مسلط ، چیره؛ (در حالت قیدی) با کامروایی و موفقیت .
-
شایسته
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāyeste) (صفت فاعلی از شایستن) ، دارای ویژگی مطلوب ، مناسب ، سزاوار و در خور ، لایق ؛ دارای تواناییهای لازم برای به دست آوردن چیزی یا انجام دادن کاری .
-
صلاح
فرهنگ نامها
(تلفظ: salāh) (عربی) شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن ، مصلحت؛ درست کاری، نیکوکاری ؛ (در قدیم) سودمند بودن ، فایده داشتن .
-
آرتمیز
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārtmiz) (در اعلام) آرتمیز (اول) پادشاه هالیکارناس ، وی در جنگ خشیارشا ضد یونانیان شرکت داشت و در سالامین جنگید (480 قبل از میلاد)؛ آرتمیز (دوم) ملکهی هالیکارناس در ' کاری ' (353 قبل از میلاد).]این نام در گذشته برای مردان هم بکار رفته است ولی ...
-
همراه
فرهنگ نامها
(تلفظ: hamrāh) آنکه در کنار دیگری راهی را طی میکند ؛ (به مجاز) آن که با دیگران توافق و سازگاری دارد، سازگار ، موافق ؛ (به مجاز) همدم ، مونس . قرین ؛ (به مجاز) آنکه در انجام کاری یا رسیدن به مقصودی به کسی یاری میرسانَد ، یار ، یاور .