کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرد و مرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کیامرد
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā mard) (کیا = پادشاه ، سلطان ، حاکم ، فرمانروا ، والی + مرد) ، مرد سلطان و پادشاه .
-
فرهومند
فرهنگ نامها
(تلفظ: farreumand) مرد نورانی را میگویند و آن را فرمند نیز گویند . ← فرمند و فرهمند .
-
فرهود
فرهنگ نامها
(تلفظ: farhud) (عربی) کودک پر گوشت و خوب صورت ؛ مرد درشت اندام .
-
عمار
فرهنگ نامها
(تلفظ: ammār) (عربی) مرد با ایمان ، ثابت و استوار ، صاحب حلم و وقار ؛ (در اعلام) عمار یاسر یکی از یاران پیغمبر اکرم (ص) .
-
ارسلان
فرهنگ نامها
(تلفظ: arsalān) (ترکی) شیر ، شیر درنده ، اسد ؛از نام های خاص ترکی؛ (به مجاز) مرد شجاع و دلیر.
-
رستم
فرهنگ نامها
(تلفظ: rostam) کشیده بالا ، بزرگ تن ، قوی اندام ؛ (در قدیم) (به مجاز) مرد شجاع و نیرومند ؛ (در اصل) نام پهلوان معروف شاهنامه است .
-
نوفل
فرهنگ نامها
(تلفظ: no(w)fal) (عربی) جوان زیبا ، مرد بخشنده و عطا کننده ؛ (در اعلام) نام چند صحابی .
-
جبرائیل
فرهنگ نامها
(تلفظ: jebrā’il) (عبری) (= جبریل ، جبرئیل) بندهی خدا ، مرد خدا ؛ (در اعلام) در فرهنگ اسلامی و دیگر ادیان نام یکی از فرشتگان مقرب الهی که رابط میان خدا و پیامبران است ، روحالقدس ، روحالامین .
-
ارشاک
فرهنگ نامها
(تلفظ: aršāk) (در اعلام) نام مؤسس سلسلهی اشکانی که به اشک اول مشهور است ؛ نام چند تن از پادشاهان ارمنستان. (بعضی از منابع اَرشاک را دلیر مرد و مبارز معنی کردهاند) .
-
اسکندر
فرهنگ نامها
(تلفظ: eskandar) (معرب از یونانی) به معنی یاوری کننده مرد ؛ (در اعلام) نام شاه مقدونی که ایران را تسخیر کرد و نام عدهای از پادشاهان .
-
شاهد
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāhed) عربی گواه ، حاضر ، مرد خوبروی ؛ در قدیم) به مجاز) محبوب ، خدای تعالی ؛ در تصوف) خداوند به اعتبار ظهور و حضور در قلب سالک ؛ در قدیم) به مجاز) عالی ، خوب ، دلپذیر .
-
نریمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: narimān) (اوستایی) (= نیرم) در اوستا صفت جهان پهلوان است و نیز (در اعلام) نریمان پدر سام جد رستم بوده است و نیز لقب و عنوان گرشاسب ؛ نریمان در لغت به معنی نر منش ، مرد سرشت و دلیر و پهلوان میباشد . + ن.ک نیرم .
-
نرسی
فرهنگ نامها
(تلفظ: narsi) (اوستایی) این نام شاید ' جلوه مرد ' یا ' جلوهی مردمان ' باشد ؛ (در اعلام) نام یکی از شاهان اشکانی ، نام پسر بهرام بهرامیان ، نام برادر بهرام گور و نیز نام برادر پیروز یکم ساسانی است ؛ ]در اوستا و پارسی میانه فرشته و ایزدی است نظیر جبرئ...