کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیش عهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عهدیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: ahdiye) (عربی) (عهد + ایه (پسوند نسبت)) ، منسوب به عهد ؛ (به مجاز) زن هم پیمان ، زن پایبند به عهد و پیمان .
-
پیوند
فرهنگ نامها
(تلفظ: peivand) (بن مضارعِ پیوستن)، پیوستن؛ پیوسته بودن دو یا چند کس ؛ ازدواج؛ عهد و پیمان ؛ (در قدیم) خویشی، بستگی؛ (در قدیم) آن که نسبتی دارد یا خویشاوند است ؛ (در قدیم) عهد و پیمان .
-
ایلقار
فرهنگ نامها
(تلفظ: il qār) (ترکی) عهد و پیمان .
-
زمانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: zamāne) روزگار ، دوره ، دور ، عهد ؛ (در قدیم) مدت زندگی ، عمر .
-
میثاق
فرهنگ نامها
(تلفظ: misāq) (عربی) پیمان و عهد .
-
بامشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: bāmšād) (اوستایی) شکوهمند ، شاد ؛ (در اعلام) نام نوازنده بزرگ در عهد ساسانیان .
-
سامه
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāme) (در قدیم) عهد ، پیمان ؛ جای امن و امان ، پناه ، مأمن .
-
فروغالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: foruqoddin) (معرب) روشنی دین ؛ (در اعلام) فروغالدین اصفهانی از شعرای عهد قاجار (ناصرالدین شاه).
-
اسپنداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: espan dād) (اوستایی) (= سپنداد) ، از نامهای خاص در عهد باستان ، به معنی مقدس آفریده یا آفریدهی (خرد) پاک .
-
ایلاف
فرهنگ نامها
(تلفظ: ilāf) دوست کردن ، سازواری دادن ، خو گرفتن ، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است.
-
دادبین
فرهنگ نامها
(تلفظ: dād bin) (در قدیم) حق بین ، نگرنده از روی عدل و داد ؛ (در اعلام) نام حکیمی پارسی در عهد پادشاهان پیشدادی .
-
عبدالجبار
فرهنگ نامها
(تلفظ: abodoljabbār) (عربی) بندهی خدای قاهر؛ (دراعلام) عبدالجبار علوی محمودی (زینبی علوی) از شاعران عهد محمود و مسعود غزنوی.
-
ارمیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ermiyā) (عبری) (= یرمیا) ، لفظ یرمیا یعنی یهوه به زیر میاندازد ؛ (در اعلام) نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل ، پسر حلقیا و دومین انبیاء اعظم عهد عتیق . ← یرمیا .
-
برزو
فرهنگ نامها
(تلفظ: borzu) (اوستایی) تنومند ، بلند پایه ؛ (در اعلام) نام پسر سهراب پسر رستم زال در روایات ملی؛ نام آتشکدهی عهد ساسانی در استان مرکزی .
-
بهاءالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahā’oddin) (عربی) آن که به آئین و دین خود ارزش دهد ؛ (در اعلام) شیخ محمدبن حسین عاملی (منسوب به جبل عامل) معروف به شیخ بهائی ، دانشمند بنام عهد شاه عباس صفوی .