کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرده 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ستار
فرهنگ نامها
(تلفظ: sattār) (عربی) آنکه چیزی را پوشیده و در پرده میدارد ، پوشنده ، از نامهای خداوند .
-
شباب
فرهنگ نامها
(تلفظ: šabāb) (عربی) جوانی ، مرد جوان ؛ (در موسیقی ایرانی) نام پردهای .
-
سدل
فرهنگ نامها
(تلفظ: sadel) رشتهی جواهر که در سینه افتد ، رشته یا گوهر ، پرده .
-
سدن
فرهنگ نامها
(تلفظ: saden) خدمتکردن کعبه را یا بتخانه را ، فروهشتن جامه یا پرده را .
-
شایورد
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāyvard) (= شادورد) ، (در قدیم) هالهی ماه ؛ خرمن ماه ، پردهای است در موسیقی. + ن.ک. شادورد.
-
پرنیان
فرهنگ نامها
(تلفظ: parniyān) (در قدیم) پارچهای ابریشمی دارای نقش و نگار ؛ نوعی پارچهی حریر که برای نوشتن به کار میبردند ، پردهی نقاشی .
-
باربد
فرهنگ نامها
(تلفظ: bārba(o)d) [(بار = رخصت ، اجازه + بد/ badـ/ و/ bodـ/ (پسوند محافظ یا مسئول)] ، خداوندِ بار (بارگاه)، پردهدار ؛ (در اعلام) نوازنده و موسیقی دان معروف دربار خسرو پرویز .
-
ساره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāre) (عبری) (= سارا ، سارای) به معنی امیرهی من ؛ (در اعلام) زوجه ابراهیم خلیل (ع) و مادر اسحاق (ع) ؛ (در هندی) شاره یا نوعی لباس محلیِ زنان هند و پاکستان که به صورت پارچهای سبک و بلند است و یک سر آن را به دور کمر میپیچند و سر دیگر آن را بر...
-
نوا
فرهنگ نامها
(تلفظ: navā) صدای موسیقیایی، نغمه؛ (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاههای هفتگانهی موسیقی سنتی ایران؛ آوازِ پرندگان خوش صدا ، مانند بلبل ؛ (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) آواز ، از الحان قدیمی، پرده ، مقام ؛ سامان و ترتیب و نظم ؛ (در قدیم) (به مجاز) نفع ...
-
زروان
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarvān) نامی در اوستا به معنی ' زمان ' و از آن فرشتهی زمانهی بیکرانه اراده شده و در رسالهی پارسی علمای اسلام به ' زمان درنگ خدای ' تعبیر شده است ؛ (در فرهنگ ایران پیش از اسلام) زروان به معنی ایزدِ زمانِ بی پایان است ؛ (در اعلام) یکی از نام...