کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پراکنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تابش
فرهنگ نامها
(تلفظ: tābeš) (اسم مصدر از تابیدن) ، عمل تابیدن ، درخشش ؛ شعاعهایی که از منبع تابنده پراکنده میشود، نور ، روشنی .
-
ارسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: orsā) نام چند گونه سرو کوهی جزو تیرهی ناژویان که در اغلب نقاط استپی و خاتمهی جنگلهای مرطوب پراکندهاند.
-
افشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: afšān) افشاننده ، پریشان ، پراکنده ، پاشان ، ریزنده ،آشفته و پریشان چنان که زلف ؛ (در گیاهی) ویژگی ریشه در گیاهان تک لپهای که در آن تشخیص ریشهی اصلی از ریشهی فرعی ممکن نیست .
-
نسترن
فرهنگ نامها
(تلفظ: nastaran) (در گیاهی) گلی شبیه رُز ولی کم پَرتر و کوچکتر از آن به رنگهای صورتی ، سفید یا زرد ؛ گیاه این گل که درختچهای افراشته یا پراکنده از خانوادهی گل سرخ است ؛ (در قدیم) (به مجاز) رخسار و بناگوش معشوق .
-
نارون
فرهنگ نامها
(تلفظ: nārvan) (در گیاهی) گروهی از گیاهان درختی برگ ریز زینتی یا جنگلی خودرو که میوهی فندقهی بالدار آنها اوایل فروردین میرسد، آغال پشه ؛ درختی برگ ریز که در همه جا پراکنده و از جمله درختان جنگلی نقاط معتدل است .