کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پادشاهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
امیرسراج
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir serāj) (عربی) (به مجاز) امیر و پادشاهی که راهنما و چراغ روشنگر باشد.
-
امیرعبدالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir abdollāh) (عربی) امیر و پادشاهی که بندهی خداست.
-
سریر
فرهنگ نامها
(تلفظ: sarir) (عربی) (در قدیم) تخت پادشاهی ، اورنگ ؛ تخت ، مسند .
-
اردشیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: ardešir) به معنی شهریاری و پادشاهی مقدس ، کسی که دارای چنین شهریاری است ؛ (در اعلام) نام چند تن از پادشاهان هخامنشی .
-
امیرسامان
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir sāmān) (عربی ـ فارسی) (به مجاز) حاکم و امیری که امور او به سامان باشد ، پادشاهی که متصف به قوت و توانایی باشد.
-
امیرضیاءالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir ziyā’oddin) (عربی) امیر و پادشاهی که روشنایی دین است ، حاکمی که روشنایی دین باشد و ...
-
امیریدالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir yadollāh) (عربی) (به مجاز) امیر و پادشاهی که دست خدا یاور اوست و خداوند پشتیبان اوست و ... .
-
اورنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: o(w)rang) (در قدیم) تخت و سریر (پادشاهی) ؛ (به مجاز) فر ، شأن ، شکوه .
-
برهان
فرهنگ نامها
(تلفظ: borhān) (عربی) دلیل ، حجت ، حجت روشن ، دلیل قاطع؛ از واژههای قرآنی؛ (در اعلام) نام پادشاهی از طبقات سلاطین اسلام.
-
تاجالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: tājoddin) (عربی) تاجِ دین ؛ (به مجاز) مورد افتخار برای دین ؛ (در اعلام) نام پادشاهی از اتابکان لرستان.
-
اورند
فرهنگ نامها
(تلفظ: o(w)rand) تخت پادشاهی ، تخت ، اورنگ ؛ (به مجاز) شأن ، شکوه ، شوکت ؛ (در اعلام) نام یکی از پسران کی پیشین پسر کیقباد و پدر لهراسب .
-
دیهیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: deyhim) (یونانی) (در گیاهی) نوعی گلآذینِ گل ؛ (در قدیم) تاج ، نوار جواهر نشان که به دور تاج یا به پیشانی میبستند ؛ (در قدیم) (به مجاز) پادشاهی و سلطنت .
-
شیدوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: šidvaš) (شید = خورشید + وش (پسوند شباهت)) ، مثل آفتاب ، چون خورشید ، درخشان ، نورانی؛ (در شاهنامه) ، پهلوان ایرانی پسر گودرز و از سران سپاه ایران در پادشاهی فریدون و نوذر و کیکاوس و کیخسرو و جنگهای آنان با تورانیان است.
-
یزدگرد
فرهنگ نامها
(تلفظ: yazdgerd) به معنی آفریدهی یزدان ، یا ایزد آفریده است ؛ (در اعلام) نام پدر بهرام گور که پس از مرگ برادر خود ' بهرام شاپور ' به پادشاهی نشست ؛ نام پسر بهرام گور ؛ نام موبد و دبیر درگاه انوشیروان و ... .
-
کیخسرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: key xosro(w)) (به مجاز) (در قدیم) پادشاه بزرگ و والامقام و معنی آن (در پهلوی) ' کی نیک نام ' است؛ (در اعلام) نام سومین پادشاه از سلسلهی پادشاهی کیانیان پسر سیاوش و فرنگیس دختر افراسیاب ؛ نام سه تن از پادشاهان سلجوقی آسیای کوچک (صغیر) .