کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولی نعمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ولیالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: valiyollāh) (عربی) ولی خدا ، دوست خدا ؛ (در اعلام) از القاب حضرت علی (ع) .
-
جستوجو در متن
-
الینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: elinā) (عربی) (الی = نیکویی ، نعمت + نا = ضمیر اول شخص جمع در عربی) نیکویی و نعمت برای ما .
-
آرمیتا
فرهنگ نامها
آرامش یافته، الهه نعمت
-
الینا
فرهنگ نامها
نعمت و فراوانی برای ما
-
الناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: elnāz) (ترکی ـ فارسی) مایه افتخار ایل ، باعث فخر و تفاخر شهر و ولایت ، موجب نعمت و رفاه و آسایش.
-
برکت
فرهنگ نامها
(تلفظ: bare(a)kat) (عربی) فراوانی و بسیاری و رونق ؛ خجستگی ، یمن ، مبارک بودن؛ نعمت های موجود در طبیعت، چنان که نان.
-
شیدان
فرهنگ نامها
(تلفظ: šidān) سفرهی غذا و نعمت ، سور ؛ نام کوهی در ناحیه بختیاری ، نامِ بوستانی (قدیم) در شیراز .
-
منعم
فرهنگ نامها
(تلفظ: moneem) (عربی) (در قدیم) دارای مال و نعمت بسیار ، ثروتمند ، توانگر ؛ آن که به دیگران احسان می کند ، بسیار بخشنده .
-
نعمت
فرهنگ نامها
(تلفظ: neemat) (عربی) هر چیزی که باعث شادکامی ، آسایش زندگی و سعادت انسان می شود ؛ (در قدیم) مال ، ثروت ؛ عطا ، بخشش ؛ نیکی ، خوبی ؛ محصول ؛ روزی ، رزق ؛ هدیه ، تحفه ؛ (در قدیم) (به مجاز) غذا .
-
نعیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: naeim) (عربی) (در قدیم) نعمت ؛ پرنعمت (بهشت) ؛ نرم ، لطیف ؛ از نامهای بهشت ؛ (در اعلام) نام چندین تن از افراد مشهور در تاریخ از جمله صحابه .
-
نازآفرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāz āfarin) (= نازآفریننده) (به مجاز) معشوقی که ناز بسیار به کار برد ؛ آنکه نعمت و رفاه و خوشی پدید آورد ؛ نازآفریده ؛ پدید گشته از ناز و فخر و تکبر ؛ به لطف و نرمی آفریده شده .
-
نوا
فرهنگ نامها
(تلفظ: navā) صدای موسیقیایی، نغمه؛ (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاههای هفتگانهی موسیقی سنتی ایران؛ آوازِ پرندگان خوش صدا ، مانند بلبل ؛ (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) آواز ، از الحان قدیمی، پرده ، مقام ؛ سامان و ترتیب و نظم ؛ (در قدیم) (به مجاز) نفع ...