کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وابسته به پیاده روی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بستانچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bostān čehr) (بُستان = بوستان + چهر = چهره و روی) ، کسی که چهره و روی او مانند باغ و گلزار زیباست ؛ (به مجاز) زیباروی .
-
سپیدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: sepid doxt) (سپید + دخت = دختر) ، دختر سفید روی ، دختر سفید چهره و (به مجاز) زیبا روی .
-
مهکامه
فرهنگ نامها
(تلفظ: mah kāme) (مَهکام + ه (پسوندنسبت)) ، منسوب به مهکام ؛(به مجاز) آرزوی زیبای روی.
-
آلینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ālinā) (به مجاز) زیبا و سرخ روی .
-
نازمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāz mehr) مهرِ نازنین ؛ (به مجاز) زیبا روی مهربان .
-
تیارا
فرهنگ نامها
(تلفظ: tiyārā) در گویش لری ' تی ' به معنی چشم و ' آرا ' در فارسی به معنی آراستن است. روی هم به معنی آرایندهی چشم (؟).
-
تیدا
فرهنگ نامها
(تلفظ: tidā) (تی در پهلوی به معنی خورشید ، فروغ ، بخشنده + دا = زاده) روی هم به معنای زاده و آفریدهی درخشان ؛ (به مجاز) زیبا .
-
سیرانوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: sirānuš) (سیر در پهلوی به معنی راضی و خشنود و انوش به معنای جاویدان) ، روی هم به معنی خوشنودی و رضایتمندی جاودان .
-
نگین
فرهنگ نامها
(تلفظ: negin) سنگ یا فلزی زینتی و معمولاً قیمتی که بر روی انگشتر ، گوشواره ، گردنبند و جز آنها کار میگذارند ؛ (در قدیم) سنگ قیمتی که معمولاً برای تزئین بر روی چیزی کار میگذاشتهاند ؛ (در قدیم) (به مجاز) انگشتر نگیندار پادشاهان و فرمانروایان که به...
-
ماهک
فرهنگ نامها
(تلفظ: māhak) (ماه + ک /-ak/ (پسوند تصغیر و تحبیب)) به معنی خوبروی کوچک ، معشوقک زیبا روی و یا خوبروی دوست داشتنی و زیبا روی محبوب .
-
ایلماه
فرهنگ نامها
(تلفظ: il māh) (ترکی ـ فارسی) (ایل + ماه) (به مجاز) زیبا روی ایل .
-
دیدار
فرهنگ نامها
(تلفظ: didār) ملاقات ، دیدن یکدیگر ، دیدن ؛ (در تصوف) مشاهده ؛ (به مجاز) چهره ، روی و چشم .
-
دیما
فرهنگ نامها
(تلفظ: dimā) (دیم = رخساره و روی + الف (اسم ساز)) (به مجاز) زیبارو.
-
رخشیدان
فرهنگ نامها
(تلفظ: roxšidān) آن که چهرهاش مثل خورشید است ، آفتاب روی ؛ (به مجاز) زیبارو .
-
روسانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: rusānā) (رو + سان + الف اسم ساز ) به معنی مانند روی و چهره .