کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وابسته به بشر دوستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مهرآنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr ānā) (فارسی ـ ترکی) (مهر = محبت و دوستی ، مهربانی + آنا = مادر) مهربانی و محبت و دوستی مادر؛ (به مجاز) مهربان و با محبت .
-
مهرپرور
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr parvar) پرورندهی محبت و دوستی ، مهر انگیز ؛ (به مجاز) زیبا و لطیف اندام .
-
انسی
فرهنگ نامها
(تلفظ: ensi) (عربی ـ فارسی) ( اِنس = انسان، بشر + ی (پسوند نسبت)) ، مربوط به انس ، انسانی ؛ (در قدیم) فردی از انس ، انسان .
-
کیومرث
فرهنگ نامها
(تلفظ: ki(a)yomars) (= گیومرت) ، زندهی فانی ، جزء اول ' گیو ' و ' گیه ' به معنی جان و زندگی است و جزء دوم 'مرتن ' صفت است به معنی مردنی و در گذشتنی و به تعبیر دیگر مردم (چون بشر فانی است او را مردنی و درگذشتنی نامیدهاند). (از پاورقی برهان ـ چ معین)...
-
بشر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bešr) (عربی) گشاده رویی ؛ (در اعلام) بِشر حافی صوفی معروف که در بغداد میزیست و گروهی از صوفیان را در اطراف خود گرد آورد . گویند وی در آغاز به کار لهو و لعب مشغول بود و بر اثر تذکر موسی بن جعفر (ع) متنبه شد و توبه کرد .
-
کیان مهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: ki(e)yān mehr) (کیان + مهر = محبت ، دوستی و خورشید) ، به معنی محبت و دوستی شاهانه و بزرگوارانه ، خورشید پادشاهان و بزرگان ؛ (به مجاز) آن که در میان پادشاهان ، بزرگان و سروران موقعیت ویژه دارد .
-
الفت
فرهنگ نامها
(تلفظ: olfat) (عربی) خو گیری ، انس ، محبت ، دوستی ، همدمی ، عادت کردن به کسی (چیزی) همراه با دوست داشتن ِاو (آن).
-
پاکمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: pāk mehr) (در قدیم) (به مجاز) ویژگیآن که دوستی او بی ریا و خالص باشد.
-
وفادار
فرهنگ نامها
(تلفظ: vafā dār) (عربی ـ فارسی) آن که یا آنچه به تعهد ، دوستی و عشق پای بند باشد ، با وفا .
-
مهرآزما
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr āzmā) مهر آزمای ، آزمایندهی محبت ، آن که دوستی و مهر را به امتحان گیرد ، مهرورز ، عاشق .
-
وفا
فرهنگ نامها
(تلفظ: vafā) (عربی) پایدار بودن در قول و قرار ، تعهد دوستی یا عشق ؛ (در قدیم) دوستی ، رفاقت ؛ (در اعلام) میرزا محمد حسینی فراهانی متخلص به ' وفا ' از شعرای معروف اوائل قرن سیزدهم هجری قمری و عموی قائم مقام فراهانی .
-
مهرنام
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr nām) (مهر = محبت ، دوستی ، مهربانی + نام = (به مجاز) شهرت و آوازه) ، مشهور به مهربانی و دارندگی محبت ؛ (به مجاز) مهربان و با محبت.
-
عبدالرضا
فرهنگ نامها
(تلفظ: abdorrezā) (عربی) بندهی رضا ؛ (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ امام رضا (ع) ؛ ]این نام به لحاظ تولا و دوستی با امام رضا (ع) انتخاب میشود[.
-
محبت
فرهنگ نامها
(تلفظ: moha(e)bbat , mahabbat) (عربی) دوست داشتنِ کسی یا چیزی ، مهربان بودن نسبت به کسی یا چیزی ، مِهر ، دوستی؛ (در تصوف) شور و شوق بسیار داشتنِ سالک برای رسیدن به خداوند .
-
سیبویه
فرهنگ نامها
(تلفظ: sibuye) به معنی سیب کوچک یا بوی سیب ؛ (در اعلام) ابو بشر عمرو بن عثمان بن قنبر فارسی بیضاوی و سپس عراقی مصری ملقب به سیبویه از دانشمندان معروف در علم نحو، قرن دوم (هـ. . ق).