کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هَمدَم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
همدم
فرهنگ نامها
(تلفظ: hamdam) (به مجاز) همنشین ، مونس .
-
واژههای همآوا
-
همدم
فرهنگ نامها
(تلفظ: hamdam) (به مجاز) همنشین ، مونس .
-
جستوجو در متن
-
مونس
فرهنگ نامها
(تلفظ: munes) (عربی) هم نشین و همراز ، همدم .
-
همراز
فرهنگ نامها
(تلفظ: hamrāz) ویژگی هر یک از دو یا چند نفری که راز خود را به یکدیگر میگویند ؛ همدم ، همنشین ، مونس.
-
انیس
فرهنگ نامها
(تلفظ: anis) (عربی) انس گیرنده ، همدم ، مصاحب ، همنشین ؛ (به مجاز) محبوب و مطلوب.
-
انیسه
فرهنگ نامها
(تلفظ: anise) (عربی) (مؤنث انیس) ، زن انس گیرنده و همدم ، زن مصاحب و همنشین . ← اَنیس .
-
ایزدیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: izad yār) کسی که همدم و مونسش خدا است ، کسی که یار و معشوق او خدا است ، دوست و رفیق خدا.
-
ایلیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: il yār) (ترکی ـ فارسی) دوست و رفیق ایل ، یار و یاور ایل ، کسی که همدم و مونس ایل و طایفه است.
-
انسیه
فرهنگ نامها
از نامهاي حضرت فاطمه به معني انسايت ـ خو گرفتن ـ انيس ـ مونس ـ همدم
-
ذوالنون
فرهنگ نامها
(تلفظ: zolnun) (عربی) خداوند ماهی ، همدم ماهی ؛ (در اعلام) لقب حضرت یونس در قرآن مجید ، لقب چند تن از مشاهیر تاریخ از جمله ذوالنون مصری .
-
همتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: hamtā) آنچه یا آنکه در صفتی با دیگری وجه اشتراک داشته یا کاملاً به او شبیه باشد ، نظیر ، مثل؛ (در قدیم) همسر ، جفت ؛ (در قدیم) همنشین ، همدم ، رفیق ؛ (در قدیم) متناسب ، در خور.
-
یاردخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: yār doxt) (یار + دخت = دختر) دخترِ معشوق ؛ (به مجاز) دختر قرین و همراه ؛ دخترِ کمک کننده و یاور و مددکار ؛ دختر همدم و مونس .
-
همراه
فرهنگ نامها
(تلفظ: hamrāh) آنکه در کنار دیگری راهی را طی میکند ؛ (به مجاز) آن که با دیگران توافق و سازگاری دارد، سازگار ، موافق ؛ (به مجاز) همدم ، مونس . قرین ؛ (به مجاز) آنکه در انجام کاری یا رسیدن به مقصودی به کسی یاری میرسانَد ، یار ، یاور .