کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هنگامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
احمدعلی
فرهنگ نامها
(تلفظ: ahmad ali) (عربی) نامی مرکب برای پسران ، ← احمد و علی .
-
احنف
فرهنگ نامها
(تلفظ: ahnaf) (عربی) کسی که در دین پایدارتر است ؛ (در اعلام) یکی از یاران حضرت علی (ع) .
-
احیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ahyā) (عربی) زندگان ، زندگی ، زندگی از نو ؛ خاندانها ، قبیلهها .
-
اختر
فرهنگ نامها
(تلفظ: axtar) (در نجوم) جرم فلکی ، ستاره ، کوکب ، نجم ؛ (در گیاهی) نام گل و گیاهی است ؛ (در قدیم) در باور قدما ستارهی بخت و اقبال ؛ (در قدیم) سرنوشت ، بخت ، طالع ؛ (در قدیم) پرچم ، عَلَم ، درفش .
-
اخشید
فرهنگ نامها
(تلفظ: axšid) (در اعلام) نام دلاور و راد مردی از طبرستان .
-
اخگر
فرهنگ نامها
(تلفظ: axgar) گُلِ آتش ، پارهی آتش ، شراره ، خردهی آتش ، جرقه ؛ (به مجاز) آتش ؛ (به مجاز) زیبا رو.
-
اخلاص
فرهنگ نامها
(تلفظ: exlās) (عربی) دوستی خالص داشتن ، خلوص نیت داشتن ، عقیده داشتن ، عقیده پاک داشتن ، ارادت صادق داشتن؛ (در تصوف) یک سره روی کردن و پرداختن به خداوند ؛ سورهی صد و دوازدهم از قرآن کریم دارای چهار آیه ؛ (در قدیم) رها کردن ، نجات دادن .
-
ادب
فرهنگ نامها
(تلفظ: adab) دانش ، فضل ، معرفت ، هنر ، حسن معاشرت ، آزرم ، حرمت ، پاس .
-
ادریس
فرهنگ نامها
(تلفظ: edris) (عربی) (در اعلام) نام یکی از پیامبران که در قرآن کریم نیز دو بار ذکرش آمده است . (از این جهت او را ادریس میگفتند که بسیار درس میگفته و بیش از هر چیز به درس دادن اشتغال داشته، در تورات ادریس همان ' اخنوخ ' و ' خنوخ' است).
-
ادهم
فرهنگ نامها
(تلفظ: adham) (عربی) سیاه ، تیرگون ؛ آثار نو ؛ بند و قید ؛ (در اعلام) نام پدرِ ابراهیم (ابواسحاق ابراهیم بن ادم بن منصور بن زید بلخی) معروف به ابراهیم ادهم از بزرگان صوفیه و عرفان .
-
ادیب
فرهنگ نامها
(تلفظ: adib) (عربی) زیرک ، نگاهدارندهی حد همه چیز ؛ با فرهنگ ، دانشمند ؛ خداوند ادب ؛ آن که در علوم ادبی تخصص دارد ، متخصص ادبیات ، سخن دان ، سخن شناس ؛ (در قدیم) آراسته به ارزشهای اخلاقی ، آداب دان ؛ (در اعلام) ادیب پیشاوری ادیب و شاعر (1260 هـ .ق...
-
ادیبه
فرهنگ نامها
(تلفظ: adibe) (عربی) (مؤنث ادیب) ، ← ادیب .
-
ادیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: adim) (عربی) چرم ؛ پوست دباغی شده ؛ پوست .
-
اراسب
فرهنگ نامها
(تلفظ: arāsb) (= اراسپ) ، ← اراسپ ؛ (در اعلام) از بزرگان ماد ، معتمد خاص کوروش .
-
اراسپ
فرهنگ نامها
(تلفظ: arāsp) (= اراسب) دارندهی اسب تندرو .