کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هم زمین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ساهره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāhere) (عربی) زمین یا روی زمین ، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد ؛ (در قدیم) (به مجاز) (در ادیان) زمین روز رستاخیز ؛ چشمه روان ؛ ماه ، غلاف ماه .
-
گلدشت
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol dašt) گل + دشت = پهنهی وسیع هموار یا تقریباً همواری از زمین ، دشتِ گل ، زمین وسیع و هموار پر از گل ؛ گلزار ؛ به مجاز) خرم و زیبا و با طراوت .
-
آرمیتی
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārmiti) (اوستایی) (آرمیتی = آرمئیتی) فروتنی ، پاک ، محبت و الهه زمین .
-
گیتی
فرهنگ نامها
(تلفظ: giti) جهان ، دنیا ، کرهی زمین ؛ (در نجوم) کیهان .
-
زمرد
فرهنگ نامها
(تلفظ: zomorrod) (معرب از یونانی) (در علوم زمین) از سنگهای قیمتی و عموماً سبز رنگ .
-
وهاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: vehād) (عربی) (جمع وهده) ، جای مطمئن و هموار ، زمین پست و هموار .
-
آفتاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: āftāb) خورشید ، شمس ، ستارهی نورانی (از ثوابت) مرکز منظومه شمسی که نور و حرارت زمین از آن است ؛ (به مجاز) نوری که از خورشید به زمین میتابد ، نور و تابش خورشید ؛ (در قدیم) (شاعرانه) (به مجاز) زنِ زیبارو ؛ چهرهی زیبا .
-
ایرانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: irāne) (ایران + ه (پسوند نسبت)) ، منسوب به ایران ، مربوط به ایران ، ایرانی ، منتسب به ایران زمین .
-
چمن
فرهنگ نامها
(تلفظ: čaman) (در قدیم) زمین سبز و خرم ، باغ و بوستان مرغزار ؛ (در گیاهی) نام گیاهی از تیرهی غلات .
-
شفق
فرهنگ نامها
(تلفظ: šafaq) (عربی) نوری سرخ که تا مدتی پس از غروب خورشید از آسمان به زمین میتابد .
-
صاعد
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāeed) (عربی) (در قدیم) بالارونده ، صعود کننده ؛ (در نجوم) ویژگیِ ستارهای که نسبت به زمین از سمت شمال بر میآید .
-
عالم
فرهنگ نامها
(تلفظ: ālam) (عربی) (در قدیم) کیهان ؛ پهنهی کرهی زمین و آنچه در آن است ، جهان ؛ (به مجاز) حالت و وضعیت .
-
باران
فرهنگ نامها
(تلفظ: bārān) (در علوم زمین) قطرههای آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد میشود؛ (در عرفان) باران کنایه از فیض حق تعالی و رحمت شامله اوست ، که از عالم غیب بر ممکنات فایض گردد و ممکنات بر حسب مراتب استعداد ، استفاضه نمایند. غلبه عن...
-
ماه
فرهنگ نامها
(تلفظ: māh) (در نجوم) جِرم آسمانی نسبتاً بزرگی که شبها به صورت لکهی روشن بزرگی از زمین دیده میشود و هر 29 تا 30 شبانه روز یک بار دور زمین میگردد ؛ قمر ؛ (در گفتگو) (به مجاز) بسیار خوب و دوست داشتنی ؛ (در گفتگو) (به مجاز) زیبا و قشنگ ؛ (در گفتگو) ...
-
تاران
فرهنگ نامها
(تلفظ: tārān) [تار (= تارک) ، تارک سر ، فرق سر + ان (پسوند نسبت)] منسوب به تار ، تارک ، فرق سر ، تارک سر ؛ (به مجاز) بسیار عزیز و گرامی ؛ (در ترکی) زمین گسترده ، مزرعه .