کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفت طبق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تسنیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: tasnim) (عربی) طبق روایات چشمهای در بهشت و (به مجاز) آب آن چشمه .
-
بزرگمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bozorg mehr) (در اعلام) طبق روایات نام وزیر فرزانهی انوشیروان ؛ ]برخی از خاورشناسان بزرگمهر را شخص بخصوص ندانسته بلکه عنوان و نام مقامی از مقامات کشور دانستهاند[.
-
کنعان
فرهنگ نامها
(تلفظ: kan‛ān) (عبری) سرزمینی در میان رود اردن ، دریای مدیترانه و بحرالمیت، مطابق فلسطین قدیم؛ طبق تورات کنعان به معنی ' حلیم و بردبار ' است؛ (در اعلام) نیز نام چهارمین پسر حام .
-
صالح
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāleh) (عربی) شایسته و درستکار ، نیک ، خوب ، درست؛ (در قدیم) دارای اعتقاد و عمل درست دینی؛ (در اعلام) نام پیغمبری از قوم ثمود که طبق روایات وی بر قوم ثمود نبوت میکرد ، او را از فرزندان سام بن نوح نوشتهاند .
-
ویس
فرهنگ نامها
(تلفظ: veys) (در اعلام) نام دختر قارن و شهرو در داستان ویس و رامین که در ایران قبل از اسلام رواج داشته و طبق قرائن در عهد اشکانیان پرداخته شده است ، این داستان تا قرن پنجم هجری به زبان پهلوی وجود داشته است .
-
کیومرث
فرهنگ نامها
(تلفظ: ki(a)yomars) (= گیومرت) ، زندهی فانی ، جزء اول ' گیو ' و ' گیه ' به معنی جان و زندگی است و جزء دوم 'مرتن ' صفت است به معنی مردنی و در گذشتنی و به تعبیر دیگر مردم (چون بشر فانی است او را مردنی و درگذشتنی نامیدهاند). (از پاورقی برهان ـ چ معین)...
-
شیرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: širin) دارای مزهی شیرینی ؛ (به مجاز) مطبوع ، دلنشین و دلپذیر ؛ (به مجاز) زیبا ؛ (به مجاز) شیوا یا ادا شده با لهجهای گوش نواز (سخن) ؛ (به مجاز) گرامی ، عزیز ، به طور دلپذیر ، خیلی خوب، مطبوع و خوشایند شدن ؛ (در قدیم) (به مجاز) ارج و قرب پیداک...
-
ولی
فرهنگ نامها
(تلفظ: vali) (عربی) پدر یا مادر یا کفیل خرج کودک ؛ (در فقه ، در حقوق) آن که بر طبق قانون اختیار تصمیم گیری در مورد دیگری دارد ؛ (در ادیان) دارندهی بالاترین مقام در دین پس از پیغمبر (ص) ؛ (در قدیم) دوست ؛ (در تصوف) آن که در سلوک به نهایت رسیده است ، ...