کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفت جد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سپنتام
فرهنگ نامها
(تلفظ: sepantām) (اوستایی) سپید و پاک ؛ (در اعلام) جد هشتم زرتشت .
-
برمک
فرهنگ نامها
(تلفظ: barmak) رئیس ، عنوان رئیس روحانی بودایی ؛ (در اعلام) نام جد وسر دودمان برمکیان.
-
ارغوا
فرهنگ نامها
(تلفظ: arqavā) ابن شانخ بن فالخ بن عامر (هود نبی) وی جد ابراهیم خلیل (ع) است .
-
اسماعیل
فرهنگ نامها
(تلفظ: esmāeil) (عبری) به معنی ' مسموع از خدا ' ؛ (در اعلام) پسر ابراهیم نبی (ع) و هاجر که جد اسماعیلیان یا عرب است.
-
سیندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: sin doxt) دختر سین (سیمرغ) ؛ (در اعلام) زن مهراب شاه والی کابل و مادر رودابه و جد مادری رستم دستان.
-
غالب
فرهنگ نامها
(تلفظ: qāleb) (عربی) غلبه کننده بر دیگری در جنگ ، فاتح ، پیروز ؛ مسلط ، چیره ؛ (در اعلام) نام هشتمین جد پیغمبر (ص) و نام یکی از صحابه .
-
فرنیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: far niyā) (فر = (در قدیم) (به مجاز) مایهی جلال و شکوه + نیا = پدربزرگ ، جد) (به مجاز) ویژگی آن که مایهی جلال و شکوه نیایش میباشد .
-
کیمنش
فرهنگ نامها
(تلفظ: ke(a)y maneš) صاحب طبع شاهانه ، شاه طبیعت ، بزرگ منش ؛ (در اعلام) به قول ابوریحان کی منش پسر کیقباد و جد کی لهراسب بوده است.
-
مجاهد
فرهنگ نامها
(تلفظ: mojāhed) (عربی) ویژگی آن که به خاطر وصول به هدفهای غیر شخصی مانند اشاعهی دین و آزادی به جنگ و مبارزه میپردازد ؛ (در قدیم) کوشش و جد و جهد کننده .
-
سام
فرهنگ نامها
(تلفظ: sām) (در اوستایی) به معنی سیاه ؛ نام خانوادهای ایرانی ؛ (در اعلام) جهان پهلوان ایرانی نوادهی گرشاسب جهان پهلوان پدر زال و جد رستم جهان پهلوان ؛ (در عبری) سام به معنی 'اسم' است و آن نام فرزند ارشد نوح نبی (ع) می باشد.
-
آتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ātā) (ترکی) پدر ، جد ، سرپرست ، ریش سفید ؛ (در اعلام) نام پادشاهی در دامنههای شمالی جبال 'نیشپو' که در جنوب آن ' داگارا ' واقع بود. و محتملاً در نقطهای [در جغرافیای قدیم] از ناحیهی صحنه (سنندج) که توسط لشکر آشوریان تار و مار شد .
-
آرش
فرهنگ نامها
(تلفظ: āraš) درخشنده ؛ (در اعلام) نام یکی از تیراندازان زمان منوچهر شاه که ماجرای پرتاب تیر او از داستانهای حماسی است ؛ (در اعلام) نام پسر دوم کیقباد و برادر کیکاووس ، مشهور به کیآرش؛ (در شاهنامه) جد اعلای اشکانیان (= ارشک و اشک) .
-
نریمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: narimān) (اوستایی) (= نیرم) در اوستا صفت جهان پهلوان است و نیز (در اعلام) نریمان پدر سام جد رستم بوده است و نیز لقب و عنوان گرشاسب ؛ نریمان در لغت به معنی نر منش ، مرد سرشت و دلیر و پهلوان میباشد . + ن.ک نیرم .
-
یادگار
فرهنگ نامها
(تلفظ: yād(e)gār) آنچه از کسی یا چیزی باقی میمانَد و خاطرهی او را در اذهان زنده نگهمیدارد ؛ یاد ، خاطره؛ یادگاری ؛ (به مجاز) فرزند خلف به جا مانده از پدر و جد ، جانشین ، وارث ؛ (در قدیم) نشان، اثر ؛ (در قدیم) ماندگار ، ماندنی .