کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفت بنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زرنوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: zar nuš) (زر + نوش = جاوید ، جاویدان) ، زر و طلای جاوید ؛ نام شهری که دارا آن را بنا کرده است .
-
مهرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrin) (مهر + ین (پسوند نسبت)) ، منسوب به مهر . مهر ؛ به علاوه نام آتشکدهای در قم ؛ نام بنا و ناحیهای در اصفهان .
-
مهرزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr zād) (= زادهی مهر) (در اعلام) بنا بر بعضی از نسخههای شاهنامه نام یکی از پسران اسفندیار است (مهرنوش).
-
لقمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: loqmān) (عربی) سورهی سی و یکم از قرآن کریم دارای سی و چهار آیه ؛ (در اعلام) لقمان بنا به روایات مردی حکیم بوده است .
-
الیسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: alisā) (= دیدو) ( در اعلام) بانی و ملکهی افسانهای کارتاژ [از سرزمینهای شمالی افریقا که جمعی از مهاجر نشینان فنیقیه بنا نهادند . (در حدود 880 ق.م)] که دختر شاه صدر بود و گویند اَلیسا نام داشت.
-
آذرشب
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzar šab) تصحیف آذرشُست است و آن به معنی شسته در آتش باشد و نام سمندر و پنبه کوهی باشد؛ (در اعلام) فرشتهی موکل آتش که پیوسته در آتش است ؛ نام آتشکدهای که گشتاسب در بلخ بنا نهاد ؛ برق .
-
آران
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārān) (در اعلام) نام پادشاه آذربایجان در عهد باستان؛ نام شهری در کاشان ؛ نام شهری است که قباد آن را بنا کرده است؛ نام سرزمینی در شمال غربی ایران و مغرب دریای خزر (کشور آذربایجان).
-
گلآرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol ārā) آن که حرفهاش گل آرایی است ، آن که هنر چیدن و آرایش گلها در یک مجموعه یا قرار دادن آنها در کنار شاخ و برگ و مانند آن به جهت جلوه و زیبایی بیشتر دارد ؛ (در اعلام) نام مادر روشنک بنا بر بعضی از نسخههای شاهنامه .
-
کیارا
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyārā) تاسه ، میل و خواهش به خوردن چیزهای بیقاعده (ناباب) چنانکه این حالت در زنان آبستن پدید میآید. (دکتر معین در جلد پنجم برهان (ص 239) آورده است بنا بر قاعدهی تبدیل ' و ' به ' گ ' به نظر میرسد اصل کلمه ' گیار ' بوده [= ویار] و ' ا ' آخر...