کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفت آینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مرآت
فرهنگ نامها
(تلفظ: mer’āt) (عربی) (در قدیم) آینه ، ← آینه و آئینه.
-
آینه
فرهنگ نامها
(تلفظ: āyene) (= آئینه) ، ← آئینه .
-
آبگین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ābgin) دارای طبیعت آب ؛ آینه ، آیینه .
-
آبگینه
فرهنگ نامها
(تلفظ: ābgine) شیشه ، زجاج ، بلور ، آینه ؛ (در قدیم) ظرف شیشهای یا بلوری به ویژه جام شراب .
-
نقره
فرهنگ نامها
(تلفظ: noqre) (از سغدی) (در شیمی) فلزی گرانبها ، نرم ، و سفید با جلای فلزی که در ساختن زیور آلات ، آینه و ... بکار میرود ، سیم .
-
آئینه
فرهنگ نامها
(تلفظ: ā’ine) (= آیینه و آینه) سطح صاف و صیقل یافته شیشهای یا فلزی که تصویر را منعکس میکند؛ (به مجاز) (در تصوف) دل عارف که حقایق در آن منعکس میشود ؛ (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) نوعی طبل یا زنگ که از پشت فیل معمولاً در جنگ به صدا در میآوردهاند .