کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَظَرَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دیده
فرهنگ نامها
(تلفظ: dide) آنچه دیده شده است ؛ (به مجاز) چشم ، نگاه ، نظر ، دید .
-
مهین
فرهنگ نامها
(تلفظ: me(a)hin) بزرگترین (از نظر سال) ؛ (در قدیم) بزرگتر ، بزرگترین (از نظر مقام و رتبه و ارزش). [این نام چنانچه به فتح اول (مَهین) mahin تلفظ شود مرکب از (مَه = ماه + ین (پسوند نسبت)) میباشد و منسوب به ماه است].
-
اعتماد
فرهنگ نامها
(تلفظ: eetemād) (عربی) باور داشتن و صحیح دانستنِ چیزی یا کسی ، پشتگرمی ؛ عقیده و نظر ، ایمان به حقانیت دین اسلام .
-
ساتیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: sātyār) (اوستایی) از نامهای زرتشتی که گونهی دیگر آن به نظر میرسد سادیار باشد ؛ (در اعلام) نام یکی از سرداران داریوش .
-
بهینه
فرهنگ نامها
(تلفظ: behine) (در اقتصاد) بهترین ، خوبترین ، مطلوبترین وضعیت ممکن برای چیزی با در نظر گرفتن همهی عوامل مثبت و منفی ؛ (در قدیم) بهترین ، خوبترین .
-
پاکرای
فرهنگ نامها
(تلفظ: pākrāy) دارای عقیده و نظر پاک ؛ (در قدیم) (به مجاز) آن که خردمندانه و درست میاندیشد ، دانا.
-
فردید
فرهنگ نامها
(تلفظ: fardid) [(فر = شکوه و جلال + دید = (به مجاز) نگرش ، نظر)] (به مجاز) بلندنظر ، زیبانگر ، بزرگ اندیش.
-
کامیشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāmišā) به نظر میرسد مقلوب واژه شادی کامی (با تخفیف حرف ی از کلمه شاد) باشد ، به معنی شادکام، ← شادکام .
-
صلاح
فرهنگ نامها
(تلفظ: salāh) (عربی) شایسته و مناسب بودن امری با در نظر گرفتن پیامدهای آن ، مصلحت؛ درست کاری، نیکوکاری ؛ (در قدیم) سودمند بودن ، فایده داشتن .
-
نگاه
فرهنگ نامها
(تلفظ: negāh) عمل نگریستن ، دید ، نظر ؛ چشم ؛ (به صورت شبه جمله) (در گفتگو) نگاه کنید ، نگاه کن.
-
منظر
فرهنگ نامها
(تلفظ: manzar) (عربی) آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود ؛ جلوهی ظاهری هر شخص و (به مجاز ) صورت و چهره ، در مقابلِ مَخبَر ؛ (در قدیم) منظره .
-
امیرهمت
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir hemmat) (عربی) امیر صاحب اراده ، امیر صاحب همت ، پادشاه بلند نظر و بلند طبع ، حاکم جوانمرد.
-
بصیرت
فرهنگ نامها
(تلفظ: basirat) (عربی) بینایی ؛ (به مجاز) آگاهی داشتن از امری و جزئیات آن را در نظر داشتن ، آگاهی و دانایی؛ (در تصوف) نیروی باطنی که سالک با آن حقایق و باطن امور و اشیا را در می یابد.
-
فرابین
فرهنگ نامها
(تلفظ: farābin) [فرا (جزء پیشین) = دورتر یا بالاتر + بین (جزء پسین) = بیننده] ، بالابین ، دوربین ؛ (به مجاز) بلند نظر و عاقبت اندیش.
-
ارکیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: arkiyā) در زند و پازند جوی آب را گویند . (هزاوش /arkyā/ و /ārkiā/ در پهلوی yôy = جوی آب) اما به نظر میرسد مرکب از واژهی ار = آر = آریایی + کیا = رئیس ، بزرگ و روی هم به معنی 'آریایی بزرگ' باشد .