کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
روحا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruhā) (عربی ـ فارسی) (روح = جان ، نفس ، روان + الف (اسم ساز)) ، منسوب به جان و روان .
-
ورقا
فرهنگ نامها
(تلفظ: varqā) (عربی) کبوتر مادهی خاکستری رنگ ، فاخته ؛ (در تصوف) نفس کلیه را که قلب عالم و لوح محفوظ است .
-
فرشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: faršād) نام روح و عقلِ کره مریخ ، نفس فلک مریخ ، (از برساختههای دساتیر ـ برهان چ. معین) ؛ شکوه ، شادی ، شادی بزرگ.
-
عارف
فرهنگ نامها
(تلفظ: āref) (عربی) (در تصوف) آن که از راه ریاضت و تهذیب نفس و تفکر ، به معرفت خداوند دست مییابد ؛ آن که نسبت به چیزی آگاهی دارد ، شناسنده ؛ دانا ، آگاه ، دانشمند .
-
نسیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasim) (عربی) باد ملایم و خنک ، باد بسیار آرام ؛ (در قدیم) بوی خوش ؛ (در عرفان) تجلی جمالی الهی و رحمت متواتر و نفس رحمانی را گویند .
-
عرفان
فرهنگ نامها
(تلفظ: erfān) (عربی) (در تصوف) مکتبی که وصول به حقیقت معرفت خداوند را از طریق ریاضت و تهذیب نفس و تأمل جستجو میکند ؛ یکی از مراحل سلوک ، معرفت ؛ شناخت بر مبنای اصول مکتب تصوف ؛ (در قدیم) شناخت ، آشنایی .
-
هابیل
فرهنگ نامها
(تلفظ: hābil) (عبری) به معنی ' نفس یا بخار ' ؛ (در اعلام) به نقل از تورات دومین پسر حضرت آدم بوده است که داستان وی و برادرش (قابیل) در قرآن سورهی مائده ، آیه 30 آمده است .
-
مشکات
فرهنگ نامها
(تلفظ: meškāt) (عربی) از واژههای قرآنی ؛ (در قدیم) چراغدان ؛ ظرف بلورین که در آن چراغ میافروختند و نور از آن به هر سو منعکس می شد و فضای زیادی را روشن میکرد ؛ (در عرفان) مراد از مشکات نفس است در مرتبهی بالملکه و یا عقل بالمستفاد .
-
وقار
فرهنگ نامها
(تلفظ: va(e)qār) (عربی) حالت کسی که حرکات جلف و سبک از او سر نمیزند و احترام دیگران را برمیانگیزد، متانت ، سنگینی ؛ آهستگی ، آرامی ؛ (در قدیم) شکوه و جلال ؛ (در عرفان) در اصطلاح حکمت عملی آن است که وقتی نفس در پی نیل به چیزی است، آرام باشد تا از شت...
-
مروه
فرهنگ نامها
(تلفظ: moravah) به معنی مُرَوَح است که بسیار خوشبو و معطر کننده است ، خوشبوی شده ، بوی عطر گرفته ؛ چنانچه این کلمه به فتح اول (مَروه) تلفظ شود محلی است که حاجیان در مراسم حج بین آن و صفا ' سعی' میکنند که در اصطلاع عارفان صیانت نفس ، حفظ دین ، حرمت م...
-
گوهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)har) هر کدام از سنگهای قیمتی مانند الماس ، زمرد و یاقوت ، مروارید ؛ (به مجاز) اصل و نسب ، نژاد؛ (به مجاز) نهاد و سرشت ؛ (به مجاز) هر شخص یا چیز و والا و نفیس ؛ (به مجاز) اشک؛ (در قدیم) (به مجاز) هر یک از چهار عنصر (آب ، خاک ، باد ، آتش) ...