کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نام و نشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گلبین
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol bin) (گل + بین (جزء پسین) = نشان دهنده) ، نشان دهندهی گل ؛ (به مجاز) دارای طبعی لطیف و ظریف.
-
آینام
فرهنگ نامها
(تلفظ: āy nām) (ترکی ـ فارسی) [آی = ماه + نام = (در قدیم) (به مجاز) نشان ، اثر ، صورت ، ظاهر ، مشهور]. روی هم به معنی نشان و اثر ماه ؛ دارای صورت و ظاهر ماه؛(به مجاز) زیبارو.
-
مهنام
فرهنگ نامها
(تلفظ: mah nām) (مَه = ماه + نام (در قدیم) (به مجاز) = نشان ، اثر ، صورت ، ظاهر) ، نشان و اثرِ ماه ، دارای صورت و ظاهر ماه؛ (به مجاز) زیباروی ماه مانند .
-
ایما
فرهنگ نامها
(تلفظ: imā) (عربی) چیزی را با حرکتِ دست یا چشم و ابرو نشان دادن ، اشاره ؛ بیان موضوعی به طور رمز یا خلاصه .
-
سیما
فرهنگ نامها
(تلفظ: simā) (عربی) چهره ، صورت ؛ (در قدیم) نشان و حالتی در صورت انسان که مبین حالات درونی باشد.
-
متانت
فرهنگ نامها
(تلفظ: metānat) (عربی) حالت استواری و سنگینی در رفتار همراه با پرهیز از نشان دادنِ هیجانهای درونی ، وقار؛ (در قدیم) استواری ، محکمی .
-
پری
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari) (فرهنگ عوام) موجودی لطیف و بسیار زیبا و نیکوکار و نامرئی که گاه خود را نشان دهد و با جمالش انسان را فریفتهی خود میکند ؛ (به مجاز) زیبارو و دارای اندام ظریف.
-
احترام
فرهنگ نامها
(تلفظ: ehterām) (عربی) حرمت داشتن، محترم بودن؛ حرمت، پاس، بزرگداشت؛ رفتار و گفتاری که نشان دهندهی بزرگداشت و اهمیت دادن به کسی یا چیزی است .
-
دیهیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: deyhim) (یونانی) (در گیاهی) نوعی گلآذینِ گل ؛ (در قدیم) تاج ، نوار جواهر نشان که به دور تاج یا به پیشانی میبستند ؛ (در قدیم) (به مجاز) پادشاهی و سلطنت .
-
یادگار
فرهنگ نامها
(تلفظ: yād(e)gār) آنچه از کسی یا چیزی باقی میمانَد و خاطرهی او را در اذهان زنده نگهمیدارد ؛ یاد ، خاطره؛ یادگاری ؛ (به مجاز) فرزند خلف به جا مانده از پدر و جد ، جانشین ، وارث ؛ (در قدیم) نشان، اثر ؛ (در قدیم) ماندگار ، ماندنی .