کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
می و معشوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کامدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: kām doxt) (کام = آرزو ، معشوق + دخت = دختر)، ویژگی دختری که معشوق است و مورد آرزوست؛ (به مجاز) زیبا .
-
گلدوست
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol dust) گل + دوست = جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب به معنی ' دوست دار' ، محبوب ، معشوق ، گرامی و عزیز، دوست دار گل ، معشوق و محبوبِ زیبای با طراوت چون گل ، گل عزیز و گرامی.
-
ژوان
فرهنگ نامها
(تلفظ: žovān) (کردی) میعادگاه عاشق و معشوق .
-
دلستان
فرهنگ نامها
(تلفظ: delsetān) (به مجاز) دل ربا ، بسیار زیبا و جذاب ، معشوق ، محبوب ، نوعی عقیق .
-
حریف
فرهنگ نامها
(تلفظ: harif) (عربی) (در قدیم) همنشین و معاشر ، یار ، دوست ؛ (در قدیم) معشوق .
-
شاهده
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāhede) منسوب به شاهد به معنی زیبارو ؛ (به مجاز) محبوب و معشوق .
-
ایزدیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: izad yār) کسی که همدم و مونسش خدا است ، کسی که یار و معشوق او خدا است ، دوست و رفیق خدا.
-
گلبوته
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol bu(o)te) گل ، گل و بته ؛ (به مجاز) محبوب و معشوق ؛ (به مجاز) خوب و دوست داشتنی .
-
دلبر
فرهنگ نامها
(تلفظ: del bar) (به مجاز) دارای زیبایی ، جذابیت و توانایی جلب عشق و علاقهی دیگران ؛ معشوق .
-
دلبند
فرهنگ نامها
(تلفظ: del band) (به مجاز) عزیز و دوست داشتنی ؛ (در قدیم) معشوق ، اسیر کنندهی دل، جذاب و گیرا.
-
دلنواز
فرهنگ نامها
(تلفظ: del navāz) (به مجاز) مایهی آرامش دل ، آرامش بخش ؛ (در قدیم) نوازشگر، مهربان و دلسوز ، محبوب و معشوق .
-
کامین
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāmin) (کام = آرزو ، اراده ، قصد ، لذت ، خوشی ، توانایی ، معشوق + ین (پسوند نسبت)) به معنی آرزومند ، صاحب اراده و قصد ، توانا و ... .
-
دلآرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: del ārā) موجب آرامش و شادی دیگران ؛ (در قدیم) محبوب ، معشوق ؛ (در اعلام) مادر روشنک ، زن دارای داراب .
-
دلدار
فرهنگ نامها
(تلفظ: del dār) (به مجاز) معشوق و محبوب ؛ (در قدیم) مهربان ، با محبت ؛ (در تصوف) حق ، خداوند.
-
سلمی
فرهنگ نامها
(تلفظ: salmi) (عربی) (در گیاهی) نام گیاهی است ؛ (در اعلام) زنی معشوقه در عرب و (به مجاز) هر معشوق را گویند .