کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
می سرشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
طینت
فرهنگ نامها
(تلفظ: tinat) (عربی) سرشت ، نهاد ، فطرت .
-
نیکزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik zād) پاک نژاد ، پاک سرشت ، پاک گوهر .
-
شیمه
فرهنگ نامها
(تلفظ: šime) (عربی) (در قدیم) عادت و طبیعت ، خوی ، خصلت ، طینت ، سرشت .
-
هوپاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: hopād) (هو = خوب + پاد = نگهبان) نگهبان خوب ؛ (به مجاز) نیک سرشت .
-
گوهرناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)har nāz) [گوهر = (به مجاز) نهاد و سرشت ، هر شخص یا چیز والا و نفیس + ناز = کرشمه ، غمزه ، قشنگ، زیبا] ویژگی شخصی که در نهاد و سرشت او ناز و غمزه هست ، شخص (زن) ارزشمند ، والا و نفیس که قشنگ و زیباست .
-
نهاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: na(e)hād) سرشت ، طبیعت ؛ ضمیر ، دل ؛ بنیاد ، اساس ؛ (در قدیم) روش ، طریقه ؛ آئین ، آداب ، قاعده ؛ مقام، جایگاه.
-
گوهرشید
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)har šid) گوهر درخشان ، مروارید روشن ، گوهر و نژاد پاک ؛ (به مجاز) نهاد و سرشت روشن (روشن ضمیر) .
-
نریمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: narimān) (اوستایی) (= نیرم) در اوستا صفت جهان پهلوان است و نیز (در اعلام) نریمان پدر سام جد رستم بوده است و نیز لقب و عنوان گرشاسب ؛ نریمان در لغت به معنی نر منش ، مرد سرشت و دلیر و پهلوان میباشد . + ن.ک نیرم .
-
گوهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)har) هر کدام از سنگهای قیمتی مانند الماس ، زمرد و یاقوت ، مروارید ؛ (به مجاز) اصل و نسب ، نژاد؛ (به مجاز) نهاد و سرشت ؛ (به مجاز) هر شخص یا چیز و والا و نفیس ؛ (به مجاز) اشک؛ (در قدیم) (به مجاز) هر یک از چهار عنصر (آب ، خاک ، باد ، آتش) ...