کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بازیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: bāzyār) (در قدیم) کشاورز ، برزگر ، کارگر کشاورزی ؛ (در قدیم) مربی و نگهدارنده باز ، میر شکار ، بازدار .
-
میران
فرهنگ نامها
(تلفظ: mirān) (میر = امیر + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به امیر ، امیرانه ، شاهانه ، + امیر .
-
میرپارسیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mir pārsiyā) (میر = امیر + پارسیا = از قوم پارس) ، امیر پارسی ، حاکم و شاه قوم پارس + امیر و پارسیا.
-
میرشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: mir šād) (میر = امیر + شاد) ، امیر شاد و خوشحال ، پادشاه و حاکم شادمان .
-
مشتاق
فرهنگ نامها
(تلفظ: moštāq) (عربی) دارای شوق ، بسیار مایل ، آرزومند ؛ (به مجاز) عاشق ؛ (در عرفان) مشتاق کسی است که به نهایت عشق و شیفتگی رسیده است و در نزد ایشان اشتیاق یعنی شوق به لقاء حق میباشد ؛ (در اعلام) میر سیدعلی حسینی اصفهانی معروف به مشتاق از شعرای قرن ...