کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَقَامٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
علا
فرهنگ نامها
(تلفظ: alā) (عربی) (در قدیم) بلندی مقام و مرتبه ، بزرگی ، رفعت .
-
عمیدالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: amidoddin) (عربی) آن که در دین دارای مقام و منصب بزرگ است .
-
شانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: šānā) (عربی) مقام و شأن در حالت نصبی عربی با تخفیف تنوین آخر .
-
همامالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: homāmoddin) (عربی) دارای مقام و منزلت و فضایل در دین و آیین .
-
امیرفراز
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir farāz) (عربی ـ فارسی) (به مجاز) امیر بزرگ و والا مقام ، پادشاه بلندمرتبه و ... .
-
رفعت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ra(e)feat) (عربی) (به مجاز) برتری مقام و موقعیت ، بلند قدری ، افراشتگی و بلندی .
-
بعثت
فرهنگ نامها
(تلفظ: beesat) (عربی) برانگیختن و به کاری واداشتن ، زنده کردن ، انتصاب پیغمبر اسلام (ص) به مقام نبوت از سوی خداوند .
-
جلال
فرهنگ نامها
(تلفظ: jalāl) (عربی) بلند پایگی ، عظمت ، بزرگی ، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد .
-
شهین
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahin) (شه + ین (پسوند نسبت)) ، منسوب به شاه ؛ (به مجاز) دارای ارزش و مقامِ شاهانه .
-
شهیندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahin doxt) (شهین + دخت = دختر) ، دخترِ شاهزاده ؛ (به مجاز) دخترِ بلند مرتبه و عالی مقام .
-
صراحی
فرهنگ نامها
(تلفظ: sorāhi) (عربی) (در قدیم) ظرف شراب ، ظرف شیشهای شراب ؛ (در قدیم) (به مجاز) شراب زلال ؛ (در تصوف) مقام انس را گویند .
-
عالیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: āliye) (عربی) (مؤنث عالی)، عنوانی احترام آمیز برای زنان ، عالی مقام (زن) ؛ عالی، + عالی .
-
اجلال
فرهنگ نامها
(تلفظ: ejlāl) (عربی) بزرگ داشتن ، تجلیل ؛ شوکت و جلال ، بلندی مقام ؛ کبریا و عظمت پروردگار .
-
منزلت
فرهنگ نامها
(تلفظ: manze(a)lat) (عربی) ارزش و اهمیت ؛ (در قدیم) مقام ، درجه ؛ نظم و انضباط ؛ حد ، پایه .
-
هوشنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: hušang) به معنی کسی که منازل خوب فراهم سازد ؛ (در اعلام) نام فرزند سیامک که در نزد پدر مقام دستوری داشت .