کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مَرَدَّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آرین
فرهنگ نامها
مرد آریایی
-
زبیر
فرهنگ نامها
مرد استوار
-
کیامرد
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā mard) (کیا = پادشاه ، سلطان ، حاکم ، فرمانروا ، والی + مرد) ، مرد سلطان و پادشاه .
-
سهل
فرهنگ نامها
(تلفظ: sahl) (عربی) مرد نرم خوی ، مرد نیک خوی ؛ (در اعلام) نام پسر شاهپور .
-
آرشاویر
فرهنگ نامها
(تلفظ: āršāvir) مرد مقدس ؛ مرد نرمنش ؛ (در اعلام) هفتمین پادشاه اشکانی ایران که شاید همان فرهاد (چهارم یا پنجم) باشد .
-
فرهومند
فرهنگ نامها
(تلفظ: farreumand) مرد نورانی را میگویند و آن را فرمند نیز گویند . ← فرمند و فرهمند .
-
آرشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: āršān) به معنی نر ؛ (به مجاز ) مرد.
-
باسل
فرهنگ نامها
(تلفظ: bāsel) (عربی) شجاع ، بهادر ، دلیر ، مرد دلیر ، دلاوری ، شیر .
-
فرهود
فرهنگ نامها
(تلفظ: farhud) (عربی) کودک پر گوشت و خوب صورت ؛ مرد درشت اندام .
-
شباب
فرهنگ نامها
(تلفظ: šabāb) (عربی) جوانی ، مرد جوان ؛ (در موسیقی ایرانی) نام پردهای .
-
ارسلان
فرهنگ نامها
(تلفظ: arsalān) (ترکی) شیر ، شیر درنده ، اسد ؛از نام های خاص ترکی؛ (به مجاز) مرد شجاع و دلیر.
-
اسکندر
فرهنگ نامها
(تلفظ: eskandar) (معرب از یونانی) به معنی یاوری کننده مرد ؛ (در اعلام) نام شاه مقدونی که ایران را تسخیر کرد و نام عدهای از پادشاهان .
-
رستم
فرهنگ نامها
(تلفظ: rostam) کشیده بالا ، بزرگ تن ، قوی اندام ؛ (در قدیم) (به مجاز) مرد شجاع و نیرومند ؛ (در اصل) نام پهلوان معروف شاهنامه است .
-
سلم
فرهنگ نامها
(تلفظ: salm) (اوستایی) (در اعلام) یکی از سه پسر فریدون در اوستا ؛ (در عربی) سِلم /selm/ صلح و آشتی؛ مردِ صلح طلب .
-
نوفل
فرهنگ نامها
(تلفظ: no(w)fal) (عربی) جوان زیبا ، مرد بخشنده و عطا کننده ؛ (در اعلام) نام چند صحابی .