کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
موزون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
موزون
فرهنگ نامها
(تلفظ: mo(w)zun) (عربی) دارای اجزای منظم ، هماهنگ ، متناسب و زیبا ؛ دارای آهنگ موسیقی ؛ (در حالت قیدی) به صورت هماهنگ و متناسب ؛ (در قدیم) لطیف و حساس .
-
جستوجو در متن
-
الحان
فرهنگ نامها
(تلفظ: alhān) (عربی) (جمع لحن) ، آوازها ، آهنگها ، آوازهای خوش ، نغمههای دلکش ؛ صداهای موزون و خوشایندی که انسان یا بعضی پرندگان یا آلات موسیقی تولید میکنند.
-
رسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: re(a)sā) ویژگی صدایی که به وضوح قابل شنیدن است ، موزون و بلند ، آنچه به راحتی قابل درک است، بلیغ ؛ (به مجاز) رشید و خوش قد و قامت .
-
رسادخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: re(a)sā doxt) (رسا + دخت = دختر) ، دختر بلند بالا و موزون ؛ (به مجاز) دختر خوش قد و قامت و زیبا .
-
فرّخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: farrox) خجسته و مبارک و فرخنده ؛ (در قدیم) خوشبخت و کامیاب ؛ بزرگوار و ارجمند ؛ موزون و دلپذیر؛ خوش و خوب ؛ (در حالت شبه جمله) خوشا ، نیکا.
-
فرّخناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: farrox nāz) ویژگی آنکه خوشبخت و کامیاب است و دارای ناز و کرشمه است ؛ دارای ناز و غمزه و کرشمهی خوب و خوش و موزون .
-
ترانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: tarāne) (در موسیقی) شعری متشکل از چند بیت مقفا و همسان از نظر تعداد هجاها و مصراعها که با آواز خوانده میشود ؛ لید ؛ (در موسیقی) هرنوع سخن معمولاً موزون که با موسیقی خوانده شود ؛ (در موسیقی ایرانی) قطعه آوازی ، نوع جدیدی از تصنیف ؛ تصنیف ؛ (...