کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
من غیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
داعی
فرهنگ نامها
(تلفظ: dāei) (عربی) دعاکننده ، دعاگو ، دعوت کننده ؛ (در حقوق) دلیل نهایی که باعث اقدام فرد به عملی قانونی یا غیر قانونی میشود ، غرض .
-
فروهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: foruhar) (در ادیان) در دین زرتشت ، صورت غیر مادی هر یک از مخلوقات که برای محافظت از آسمان فرود میآید ، به معنی نگهداری کردن ؛ پناه بخشیدن.
-
مجاهد
فرهنگ نامها
(تلفظ: mojāhed) (عربی) ویژگی آن که به خاطر وصول به هدفهای غیر شخصی مانند اشاعهی دین و آزادی به جنگ و مبارزه میپردازد ؛ (در قدیم) کوشش و جد و جهد کننده .
-
زمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: zamān) جریانی پیوسته ، غیر قابل انقطاع ، رونده ، و بی آغاز و بی انجام که در طی آن ، حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ میدهد ؛ روزگار ، زمانه فلک ؛ وقت ، هنگام ، گه، گاه ؛ (به مجاز) آسمان .
-
توحید
فرهنگ نامها
(تلفظ: to(w)hid) (عربی) (در ادیان) یگانه دانستن خدا ؛ اقرار به یگانگی خداوند ،یکتا پرستی ؛ اخلاص؛ (در تصوف) مرحلهای از سلوک در آن ، سالک ذهن خود را از هر چه غیر حق است، خالی میکند و جز به خداوند به چیزی توجه ندارد .
-
فرشته
فرهنگ نامها
(تلفظ: ferešte) (در ادیان) موجودی آسمانی ، عاقل ، برتر از انسان و غیر قابل رؤیت که مأمور اجرای اوامر خداوند است و مرتکب گناه نمیشود ، مَلَک ؛ (به مجاز) شخص دارای اخلاق یا رفتار بسیار نیک و پسندیده ؛ (به مجاز) دختر یا زن مهربان و زیبا .
-
سیاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sayyāre) (عربی) (در نجوم) هر جرم آسمانی که در منظومهای به دور ستارهای میگردد ، به ویژه هر یک از نُه جِرم آسمانیِ غیر نورانی و بزرگ که به دور خورشید میگردند ؛ (در قدیم) کاروان ، قافله.
-
محقق
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohaqqeq) (عربی) آن که دربارهی موضوعی مطالعه و تحقیق میکند ، پژوهشگر ، پژوهنده ، جستجو کننده؛ (در تصوف) آن که حقیقت امور چنان که هست بر او کشف و یقین حاصل شده که به غیر از تجلی ذات خداوند موجود دیگری نیست و هر چه هست ، مظاهر ذات حق است .
-
ماریا
فرهنگ نامها
(تلفظ: māriyā) (در اعلام) نام دختر ارتهباذ [پادشاه ماد] به قول پلوتارک که با غیر ایرانیان (اومن یونانی) ازدواج کرد . نام این دختر به قول آریان ' آرتونیس ' میباشد.]ماریا نوعی گشتار آوا شناختی از مریم در زبان های اسپانیایی و آسیایی است[.