کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معنی گیلانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زاهد
فرهنگ نامها
(تلفظ: zāhed) (عربی) پارسا ، پرهیزکار ؛ (در تصوف) آن که از دنیا و بهرههای آن روی گردان است و مدام در حال عبادت و ذکر است ؛ (در اعلام) شیخ زاهد گیلانی از عارفان بنام ایرانی در قرن هفتم هجری .
-
کوشیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: kušyār) (= گوشیار )، [از گوش (نام فرشته) + یار (پسوند مبدل ' داد ' به معنی داده)] ، روی هم به معنی داده فرشته ؛ (در اعلام) نام ابوالحسن کیا گوشیار بن لبان باشهری گیلانی منجم بزرگ؛ نام داوری ایرانی در سپاه کیخسرو و در هنگام نبرد با افراسیاب ؛ ]...