کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عبید
فرهنگ نامها
(تلفظ: abid) (عربی) بنده ، فرمانبردار ، مطیع .
-
رامدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: rām doxt) (رام + دخت = دختر) ، دختر مطیع و آرام .
-
رامیاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāmyād) مطیع ؛ از واژههای ایران باستان به معنی بنده و دوستدار اهورامزدا .
-
لینّه
فرهنگ نامها
(تلفظ: layene) (عربی) (مؤنث لین) ، نرم ، ملایم ، مطیع و نرم خوی .
-
پرستا
فرهنگ نامها
(تلفظ: parastā) (مخفف واژه پرستار) ، پرستار ، خدمتکار ؛ فرمانبردار و مطیع ، زن و زوجه ی بیمار دار.
-
شهرام
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahrām) مطیع شاه ، رام شاه ،آرام شاه ، موجب آرامش شاه .
-
سلیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: salim) (عربی) دارای قدرت تشخیص و داوری درست، سالم و بیعیب؛ (در قدیم) آرام و مطیع، ساده دل و خوشباور ؛ (در حالت قیدی) در حال سلامت و به دور از هر گزند و آسیب .