کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مردم دوستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
یادمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: yād mehr) یاد و خاطرهی مهر و محبت و دوستی ؛ یادآورندهی دوستی و محبت .
-
آرینمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: āriyan mehr) (آرین = آریائی + مهر = محبت ، دوستی ، خورشید ، آفتاب) مهر آریائی ، خورشید آریایی ، فروغ و روشنایی آریائیان ، مظهر محبت و دوستی آریائیان .
-
مهرآیین
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr ā’in) دارای مهر و محبت و دوستی ، دارای مهربانی ، دارای آیین و روش دوستی و مهربانی .
-
هومهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: hu mehr) (هو = خوب + مهر = محبت ، دوستی و عشق) ، دارای عشق و محبت خوب ، نیک مهر ، دارای دوستی و محبت نیک .
-
ولا
فرهنگ نامها
(تلفظ: valā) (عربی) دوستی ، محبت .
-
مهرآنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr ānā) (فارسی ـ ترکی) (مهر = محبت و دوستی ، مهربانی + آنا = مادر) مهربانی و محبت و دوستی مادر؛ (به مجاز) مهربان و با محبت .
-
پیرمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: pir mehr) محبت و دوستی کهن.
-
وداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: vedād) (عربی) (در قدیم) دوستی ، محبت .
-
مهرآفرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr āfarin) آفریننده ی مهر و محبت و دوستی .
-
مهرانگیز
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr angiz) برانگیزانندهی محبت و دوستی ، انگیزندهی شوق و مهر .
-
مهرپرور
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr parvar) پرورندهی محبت و دوستی ، مهر انگیز ؛ (به مجاز) زیبا و لطیف اندام .
-
مهرجو
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr ju) (در قدیم) جویندهی عاطفه و دوستی ، خواهان محبت از سوی دیگران .
-
کیان مهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: ki(e)yān mehr) (کیان + مهر = محبت ، دوستی و خورشید) ، به معنی محبت و دوستی شاهانه و بزرگوارانه ، خورشید پادشاهان و بزرگان ؛ (به مجاز) آن که در میان پادشاهان ، بزرگان و سروران موقعیت ویژه دارد .
-
وفا
فرهنگ نامها
(تلفظ: vafā) (عربی) پایدار بودن در قول و قرار ، تعهد دوستی یا عشق ؛ (در قدیم) دوستی ، رفاقت ؛ (در اعلام) میرزا محمد حسینی فراهانی متخلص به ' وفا ' از شعرای معروف اوائل قرن سیزدهم هجری قمری و عموی قائم مقام فراهانی .
-
الفت
فرهنگ نامها
(تلفظ: olfat) (عربی) خو گیری ، انس ، محبت ، دوستی ، همدمی ، عادت کردن به کسی (چیزی) همراه با دوست داشتن ِاو (آن).