کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مراسم جشن و سرور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شادی
فرهنگ نامها
(تلفظ: šādi) وضع و حالت شاد ، شاد بودن ، خوشحالی ، سرور ؛ (در قدیم) جشن ؛ (در عرفان) بسطی که پس از قبض برای سالک حاصل میشود .
-
امیرکیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir kiyā) (عربی ـ فارسی) امیر و پادشاه بزرگ و سرور و ... .
-
خوشدل
فرهنگ نامها
(تلفظ: xoš del) (به مجاز) راضی و خشنود ؛ شاد ، خوشحال ؛ (در قدیم) امیدوار ، درحال شادمانی و سرور .
-
کیاراد
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā rād) (کیا + راد = جوانمرد) ، به معنی جوانمرد بزرگ ، بخشنده و سرور ، پادشاه جوانمرد و بخشنده.
-
مهکیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: meh kiyā) (مِه = مهتر ، بزرگتر + کیا = پادشاه ، حاکم ، بزرگ و سرور) ، مِهتر و بزرگ پادشاهان ، بزرگتر بزرگان .
-
سرنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: sornā) (در موسیقی ایرانی) نوعی ساز بادی چوبی از خانواده نی که در نقاره خانهها و روزهای جشن و سُرور نوازند .
-
سرور
فرهنگ نامها
(تلفظ: sarvar) آنکه مورد احترام است و نسبت به دیگری یا دیگران سِمَت بزرگی دارد ؛ فرمانده ، رئیس ، بزرگ .
-
کیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā) (در قدیم) پادشاه ، سلطان ، حاکم ، فرمانروا ، والی ؛ (به مجاز) سرور و بزرگ ؛ (به مجاز) حرمت ، عزت ، آبرو ؛ (در اعلام) عنوان بعضی از حکام و رؤسای طبرستان و گیلان در قدیم.
-
یسنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: yasnā) (اوستایی) هم ریشه با یشت ، در لغت به معنی پرستش ، ستایش ، نماز ، جشن و در اصطلاح نام یکی از بخشهای پنجگانهی اوستا و مهمترین آنهاست .
-
کیقباد
فرهنگ نامها
(تلفظ: key qobād) به معنی ' کی محبوب و سرور گرامی' ؛ (در اعلام) نام نخستین پادشاه سلسلهی کیانی؛ نام دو تن از پادشاهان سلجوقیان آسیای کوچک (صغیر) .
-
اسپندار
فرهنگ نامها
(تلفظ: espan dār) (اوستایی) جشنی که با نام اسپندار جشن در ایران باستان در سپندارمذ روز برگزار میشد؛ این واژه (اسپندار) به معنی بردباری و فروتنی مقدس است .
-
صاحب
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāheb) (عربی) دارنده ، مالک ، دارا ؛ (منسوخ) سرور ، آقا ؛ (در قدیم) همنشین و همصحبت ، یار ؛ (در قدیم) فرمانروا و حاکم ؛ (در اعلام) لقب صاحب بن عباد وزیر دانشمندِ ایرانی ؛ (در عرفان) صاحب به معنی یار و همصحبت و خداوندگار و دارندهی چیزی میب...
-
همام
فرهنگ نامها
(تلفظ: homām) (عربی) دارای مقام و منزلت و فضایل ارجمند ؛ پادشاه بزرگ همت ؛ مهتر دلیر و جوانمرد ؛ سرور بزرگوار ؛ (در اعلام) همام تبریزی از شعرا و سخنگویان نامدار آذربایجان (قرن هشتم هـ .ق) که در غزل سرایی استاد بود .
-
نازتاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāz tāb) (= ناز ، از نامهای شاهنامه) ، (در اعلام) نام یکی از چهار دختر آسیابان پیر که در جشن روستایی به نزد بهرام گور آمدند و برای او چامه خواندند و بهرام آن چهار را به همسری گرفت.
-
سردار
فرهنگ نامها
(تلفظ: sardār) (در نظام) فرمانده یک گروه یا یک دسته ی نظامی ؛ عنوانی احترام آمیز دربارهی صاحب منصبان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی ، که دارای درجهای بالاتر از سرهنگی هستند ؛ (به مجاز) ، پیشوا ، رهبر ، سرور .