کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأمور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تکاور
فرهنگ نامها
(تلفظ: takāvar) (= تگاور) ، تیزتک ؛ (در نظام) مأمور عملیات ویژه در ارتش .
-
هارپاک
فرهنگ نامها
(تلفظ: hārpāk) (= هارپاگ ، هارپاگوس) (در اعلام) نام خویشاوند و وزیر آستیاک که از طرف آستیاک مأمور کشتن کوروش شد .
-
چاووش
فرهنگ نامها
(تلفظ: čāvuš) (ترکی) آن که پیشاپیش زائران با صدای بلند و به آواز اشعار مذهبی میخواند ، مأمور تشریفات در دربار ؛ نقیب لشکر و قافله .
-
فرشته
فرهنگ نامها
(تلفظ: ferešte) (در ادیان) موجودی آسمانی ، عاقل ، برتر از انسان و غیر قابل رؤیت که مأمور اجرای اوامر خداوند است و مرتکب گناه نمیشود ، مَلَک ؛ (به مجاز) شخص دارای اخلاق یا رفتار بسیار نیک و پسندیده ؛ (به مجاز) دختر یا زن مهربان و زیبا .
-
مصدق
فرهنگ نامها
(تلفظ: mosaddeq) (عربی) گواهی دهنده به درستی کسی یا چیزی ؛ (در حقوق) آن که از طرف اصحاب دعوا انتخاب میشود تا اظهار نظر یا شهادت او از ماوقع برای طرفین حجت باشد ؛ (در فقه) مأمور وصول زکات ؛ (در اعلام) دکتر محمد مصدق از مردان سیاسی ایران (معاصر) و عام...